responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 10  صفحه : 561

مى‌بينيم يعنى اگر تو شخص نيرومندى بودى ما ناگزير مى‌شديم به فهم خود فشار بياوريم تا كلام نامفهوم تو را بفهميم ولى تو در بين ما نيرومند نيستى و ما مجبور نيستيم كلام نامفهوم تو را بفهميم و به فهميدن آن اهتمام ورزيم و آن را بشنويم و قبول كنيم، بلكه ما تو را در بين خود فردى ضعيف مى‌دانيم كه نه به دستوراتش اعتنايى هست و نه به سخنانش.

[قوم شعيب (ع) بعد از درماندن در مقابل منطق او، به او گفتند: تو را ضعيف و بى ياور مى‌بينيم، و او را تهديد به قتل كردند!]

و آن گاه تهديدش كردند كه:(وَ لَوْ لا رَهْطُكَ لَرَجَمْناكَ) يعنى اگر ملاحظه اين عده قليل از بستگانت نبود تو را بطور يقين سنگسار مى‌كرديم، ولى ما ملاحظه جانب اين چند نفر خويشان تو را مى‌كنيم و متعرض تو نمى‌شويم. و اگر بستگان او را رهط (يعنى عده‌اى كم) خواندند براى اين بوده كه اشاره كرده باشند به اينكه اگر روزى بخواهند او را به قتل برسانند هيچ باكى از بستگان او ندارند و اگر تا كنون دست به چنين كارى نزده‌اند در حقيقت نوعى احترام به بستگان او كرده‌اند.

سپس دنبال آن تهديد اضافه كردند كه:(وَ ما أَنْتَ عَلَيْنا بِعَزِيزٍ) تا آن تهديد يعنى جمله‌(لَوْ لا رَهْطُكَ) را تاكيد كرده، فهمانده باشند كه تو در بين ما قوى نيستى و مقامى منيع ندارى، آن قدر محترم نيستى كه رعايت جانبت از كشتنت باز بدارد نه، اگر بخواهيم به بدترين وجه كه همان سنگسار باشد تو را مى‌كشيم و تنها چيزى كه تا كنون ما را از اين كار باز داشته رعايت جانب بستگان تو بوده، پس خلاصه گفتار اهل مدين اين شد كه خواسته بودند جناب شعيب را اهانت نموده بگويند: ما هيچ اعتنايى به تو و سخنان تو نداريم و تنها بخاطر رعايت جانب بستگانت تا كنون متعرض تو نشده‌ايم.

(قالَ يا قَوْمِ أَ رَهْطِي أَعَزُّ عَلَيْكُمْ مِنَ اللَّهِ وَ اتَّخَذْتُمُوهُ وَراءَكُمْ ظِهْرِيًّا) كلمه: ظهرى منسوب به ظهر- به فتحه ظاى نقطه‌دار- است (هم چنان كه در فارسى كلمه پشتى منسوب به پشت است) چيزى كه هست وقتى از كلمه ظهر منسوب مى‌سازند ظاى آن را كسره مى‌دهند و اين كلمه به معناى هر چيزى است كه انسان آن را پشت سر قرار دهد و به آن پشت كند بطورى كه بكلى از يادش ببرد، وقتى مى‌گويند: فلان اتخذ فلانا وراء ظهريا معنايش اين است كه فلانى فلان شخص را فراموش كرد و اصلا به يادش نماند و اعتنايى به وضع او نكرد.

و جمله مورد بحث سخن شعيب (ع) است كه گفتار مردم را نقض كرده، آنها گفتند: اگر قوم و خويش تو نبود ما تو را سنگسار كرده بوديم و وى در نقض گفتار آنان فرموده: چطور قوم و خويش مرا عزيز و محترم مى‌شماريد و جانب آنان را رعايت مى‌كنيد ولى خداى تعالى را عزيز نمى‌دانيد و جانبش را محترم نمى‌شماريد با اينكه اين منم كه از جانب او

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 10  صفحه : 561
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست