نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 10 صفحه : 54
گفت: فلانى در
امنيت است .
[معناى
سلام و اينكه سلام از اسماء خداى تعالى است و اشاره به وجه تسميه بهشت
به دار السلام ]
كلمه
سلام يكى از اسماى خداى تعالى است، و وجه آن اين است كه ذات متعالى خداى
تعالى نفس خير است، خيرى كه هيچ شرى در او نيست، بهشت را هم اگر دار
السلام گفتهاند به همين جهت است كه در بهشت هيچ شر و ضررى براى ساكنان آن
وجود ندارد.
بعضى
گفتهاند اگر بهشت را دار السلام خواندهاند بدين مناسبت است كه بهشت خانه
خداست، كه نامش سلام است . ولى برگشت هر دو وجه در حقيقت به يك معنا است،
براى اينكه اگر خداى تعالى هم، سلام ناميده شده براى همين است كه از هر شر و سويى
مبراء است، و سياق و زمينه گفتار آيه دلالت دارد بر اينكه از كلمه
سلام معناى وصفىاش مقصود است.
خداى سبحان
در اين آيه و در ساير آيات، كلمه سلام را مطلق آورده و به هيچ قيدى
مقيدش نكرده، در ساير آيات كلام مجيدش نيز چيزى كه سلام را مقيد به بعضى از حيثيات
كند ديده نمىشود، پس دار السلام بطور مطلق دار السلام است، و جايى كه بطور مطلق
دار سلامت باشد جز بهشت نمىتواند باشد، براى اينكه آنچه از سلامت در دنيا يافت
شود سلامت نسبى است، نه مطلق، هيچ چيزى كه براى ما سالم باشد وجود ندارد مگر آنكه
همان چيز مزاحم بعضى از چيزهايى است كه دوست مىداريم، و هيچ حالى نداريم مگر آنكه
مقارن با آن اضدادى براى آن هست.
پس، هر
لحظهاى كه بتوانى معناى سلامتى بطور مطلق و غير نسبى را تصور كنى، همان لحظه
توانستهاى وضع و اوصاف بهشت را تصور كنى، و برايت كشف مىشود كه توصيف بهشت به
دار السلام نظير توصيف آن به جمله:(لَهُمْ ما يَشاؤُنَ فِيها)[1] است، براى اينكه
لازمه سلامت انسان از هر مكروه و هر آنچه كه دوست نمىدارد اين است كه بر هر چه
دوست دارد و مىخواهد، مسلط باشد و هيچ چيزى نتواند جلو خواست او را بگيرد، و اين
همان معناى آيه فوق مىباشد.
در آيه مورد
بحث دار السلام مقيد شده به قيد عند ربهم و اين دلالت دارد بر اينكه
اهل دار السلام داراى قرب حضورند، و در آنجا به هيچ وجه از مقام خداى سبحان غفلت
ندارند، و ما در تفسير سوره حمد و جاهاى ديگر پيرامون معناى هدايت و معناى صراط
مستقيم بحث كردهايم.
[1] براى اهل بهشت هر چه را بخواهند مىباشد. سوره ق، آيه
35
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 10 صفحه : 54