نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 10 صفحه : 471
داشته باشد ديگر جا
ندارد كه در فروعات و جزئيات آن اشكال كرد.
و اما اينكه
حديث، صيحه و نهيب را از جبرئيل دانسته منافات با دليلى ندارد كه گفته است: صيحه
آسمانى بوده كه با صداى خود آنها را كشته و با آتش خود سوزانده، براى اينكه هيچ
مانعى نيست از اينكه حادثهاى از حوادث خارق العاده عالم و يا حادثه جارى بر عالم
را به فرشتهاى روحانى نسبت داد با اينكه فرشته در مجراى صدور آن حادثه قرار
داشته، هم چنان كه ساير حوادث عالم از قبيل مرگ و زندگى و رزق و امثال آن نيز به
فرشتگانى كه در آن امور دخالت دارند نسبت داده مىشود.
و اينكه امام
صادق (ع) فرمود: قوم ثمود در اين سه روزه كفن و حنوط خود را پوشيده بودند، گويا
خواسته است بطور كنايه بفرمايد كه: آماده مرگ شده بودند.
در بعضى[1] از روايات در باره خصوصيات ناقه
صالح آمده كه آن قدر درشت هيكل بود كه فاصله بين دو پهلويش يك ميل بوده. (و ميل به
گفته صاحب المنجد مقدار معينى ندارد، بعضى آن را به يك چشم انداز معنا كردهاند و
بعضى به چهار هزار ذراع كه حدود دو كيلومتر مىشود) و همين مطلب از امورى است كه
روايت را ضعيف و موهون مىكند البته نه براى اينكه چنين چيزى ممتنع الوقوع است-
چون اين محذور قابل دفع است و ممكن است در دفع آن گفته شود: حيوانى كه اصل پيدايشش
به معجزه بوده، خصوصياتش نيز معجزه است- بلكه از اين جهت كه (در خود روايات آمده
كه مردم از شير آن مىنوشيدند و حيوانى كه بين دو پهلويش دو كيلومتر فاصله باشد
بايد ارتفاع شكم و پستانش به سه كيلومتر برسد) چنين حيوانى با در نظر گرفتن تناسب
اعضايش بايد بلندى كوهانش از زمين شش كيلومتر باشد و با اين حال ديگر نمىتوان
تصور كرد كه كسى بتواند او را با شمشير به قتل برساند، درست است كه حيوان به معجزه
پديد آمده ولى قاتل آن ديگر بطور قطع صاحب معجزه نبوده، بله با همه اين احوال
جمله لها شرب يوم و لكم شرب يوم- يك روز آب محل از آن شتر و يك روز براى
شما خالى از اشاره و بلكه خالى از دلالت بر اين معنا نيست كه ناقه مزبور
جثهاى بسيار بزرگ داشته است.