responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 10  صفحه : 352

و اما منظور از كلمه اهل در جمله‌(إِنَّهُ لَيْسَ مِنْ أَهْلِكَ) خصوص صالحين از خواص نوح بود، چون طبق همان معنايى كه خود نوح در جمله‌(رَبِّ إِنَّ ابْنِي مِنْ أَهْلِي) از كلمه اهل در نظر داشته صالحين از خواصش بوده، زيرا گفتيم كه اگر غير صالحين را نيز در نظر مى‌داشت كلمه اهل، شامل همسرش نيز مى‌شد و استدلالش باطل مى‌شد، دقت بفرماييد.

اين بود آنچه از ظاهر آيه به نظر ما مى‌رسيد، و مؤيد آن پاره‌اى روايات است كه از امامان اهل بيت (ع) رسيده كه ان شاء اللَّه در بحث روايتى آينده از نظر خواننده خواهد گذشت.

[چند قول ديگر پيرامون مراد از جمله:(إِنَّهُ لَيْسَ مِنْ أَهْلِكَ)]

ولى مفسرين در تفسير اين آيه معانى ديگرى آورده‌اند، كه از جمله گفته‌اند: منظور از اينكه فرمود:(إِنَّهُ لَيْسَ مِنْ أَهْلِكَ) اين است كه او بر دين تو نيست چون كفر او، او را از اينكه مشمول احكام اهل شود خارج كرد.[1] و اين تفسير به جماعتى از مفسرين نسبت داده شده، ولى تفسير درستى نيست، زيرا هر چند كه ساقط شدن كافر از اينكه اهل مسلمان باشد در جاى خود مطلب درستى است، و ليكن اين معنا از آيه شريفه استفاده نمى‌شود.

آرى اگر كلمه اهل در همين جمله آمده بود ممكن بود بگوييم چنين معنايى منظور بوده، ليكن قبل از اين جمله در كلام خود نوح (ع) نيز آمده بود، پس بايد هر دو را به يك معنا بگيريم و بگوييم همان معنايى كه نوح (ع) از كلمه اهل براى پسرش اثبات كرده، خداى تعالى همان معنا را نفى نموده، و نوح در كلام خود منظورش از كلمه اهل اختصاص و صلاحيت بوده هر چند كه صلاحيت مستلزم ايمان نيز هست، ولى آن جناب در اين صدد نبوده كه اثبات كند پسرش مؤمن و غير كافر است مگر اينكه منظور اين مفسرين همان معنايى بوده باشد كه ما قبلا در آن سؤال و جواب توضيح داديم.

و از آن جمله اين است كه گفته‌اند: آن پسرى كه از سوار شدن بر كشتى تخلف كرد پسر واقعى نوح نبوده، بلكه در بستر زناشويى او متولد شده بود، و نوح خيال مى‌كرد او واقعا پسر خودش است، و خبر نداشته كه همسرش به ناموس وى خيانت كرده- و از مردى بيگانه باردار شده- خداى تعالى در جمله‌(إِنَّهُ لَيْسَ مِنْ أَهْلِكَ) آن جناب را متوجه به حقيقت امر نموده است‌[2]. و اين تفسير به حسن و مجاهد نسبت داده شده.

اين نيز درست نيست، زيرا اولا نسبت ننگ به ساحت مقدس انبياء دادن امرى است‌


[1] مجمع البيان، ط بيروت، ج 3، ص 164.

[2] مجمع البيان، ج 3،- از 10 جلدى- ط بيروت، ص 164.

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 10  صفحه : 352
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست