نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 10 صفحه : 351
و لذا در آخر كلامش
گفت:( وَ أَنْتَ أَحْكَمُ
الْحاكِمِينَ .)
با در نظر
گرفتن نكات بالا، معناى آيه چنين مىشود: اى پروردگار من! پسرم اهل من است،
و وعده تو حق است، آن هم كل حق و به تمام معناى حق، و همين حق بودن وعدهات دليل
بر اين است كه تو او را به عذاب قوم كافر نگرفته و غرقش نمىكنى، ولى با همه اين
احوال حكم حق به دست تو است و تو احكم الحاكمينى ، گويا نوح (ع) با اين گفتار
خود خواسته است حقيقت امر را به وضوح بفهمد، و بيش از اين چند جمله كه خداى تعالى
از او حكايت كرده چيزى نگفته، و به زودى بيان كامل اين معنا مىآيد ان شاء اللَّه.
[مراد از
اينكه پسر نوح (ع) از اهل آن حضرت نبوده است(إِنَّهُ لَيْسَ
مِنْ أَهْلِكَ)]
(قالَ يا نُوحُ إِنَّهُ لَيْسَ مِنْ أَهْلِكَ إِنَّهُ عَمَلٌ غَيْرُ صالِحٍ فَلا
تَسْئَلْنِ ما لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ ...) در اين آيه، خداى
سبحان راه صواب و وجه صحيح آنچه را كه نوح در كلامش آورده و گفته بود:(إِنَّ
ابْنِي مِنْ أَهْلِي وَ إِنَّ وَعْدَكَ الْحَقُّ ...) بيان فرموده است.
نوح (ع) مىخواست با گفتار خود نجات پسرش را حتمى سازد و همانطور كه قبلا گفتيم
خداى تعالى با جمله (إِنَّهُ لَيْسَ مِنْ أَهْلِكَ)- او اهل تو
نيست اثر استدلال نوح را از بين برد.
و منظور از
اينكه فرمود: او اهل تو نيست - و خدا داناتر است- اين است كه او از آن
افرادى كه خدا وعده نجاتشان را داده و فرموده بود: اهل خودت را نيز سوار
كشتى بكن نيست زيرا منظور از اهلى كه قرار است نجات يابند اهل صالح تواند
ولى پسرت نيست زيرا او در عين اينكه پسر و اهل تو است و اختصاصى به تو دارد ولى
صالح نيست، و لذا خداى تعالى دنبال جمله(إِنَّهُ لَيْسَ مِنْ
أَهْلِكَ) بلا فاصله فرمود: (إِنَّهُ عَمَلٌ غَيْرُ صالِحٍ)- براى اينكه
او از نظر عمل، غير صالح است .
اگر شما در
اينجا بگوييد لازمه اين مطلب اين است كه پسر نوح از همسرش به وى بيگانهتر باشد، و
به عبارتى ديگر همسر نوح داخل در اهل او بوده و از پسر نوح به نوح نزديكتر باشد
براى اينكه همسر نوح در جمله(قُلْنَا احْمِلْ فِيها مِنْ كُلٍّ
زَوْجَيْنِ اثْنَيْنِ وَ أَهْلَكَ) داخل در كلمه اهل بود، ولى جمله
استثنايى(إِلَّا مَنْ سَبَقَ عَلَيْهِ الْقَوْلُ) او را
استثناء كرد، يعنى موضوعا داخل بوده بعد خارج شده اما پسر نوح بنا به گفته شما
اصلا موضوعا داخل در كلمه اهل نبوده، و بدون حاجت به استثناء، خارج
بوده، و اين بعيد است.
در پاسخ
مىگوييم: منظور از اهل در جمله(وَ أَهْلَكَ إِلَّا مَنْ سَبَقَ
عَلَيْهِ الْقَوْلُ) اهل به معناى اختصاص است، يعنى در جمله مزبور
دستور داده كه آن جناب افرادى را كه به نحوى به وى اختصاص دارند سوار بر كشتى كند،
و منظور از مستثنى يعنى جمله(مَنْ سَبَقَ عَلَيْهِ
الْقَوْلُ) غير صالحين از خواص نوح (ع) است كه مصداقش همسر و پسر آن جناب بوده،
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 10 صفحه : 351