نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 10 صفحه : 337
شدن بر عليه آنان
رانده شده و اين قضاء حتمى بوده و به هيچ وجه برگشت ندارد.
(وَ يَصْنَعُ الْفُلْكَ وَ كُلَّما مَرَّ عَلَيْهِ مَلَأٌ مِنْ قَوْمِهِ سَخِرُوا
مِنْهُ قالَ إِنْ تَسْخَرُوا مِنَّا فَإِنَّا نَسْخَرُ مِنْكُمْ كَما
تَسْخَرُونَ) طبرسى- رحمت اللَّه عليه- در مجمع البيان گفته: سخريه
به معناى اين است كه انسان كارى را بر خلاف آنچه در باطن دارد انجام دهد، بطورى كه
هر بينندهاى به كم عقلى انجام دهنده آن كار پى ببرد، و از همين باب است
كلمه تسخير چون تسخير به معناى آن است كه كسى را آن قدر با قهر
استضعاف كنى كه ذليل شود، و فرق ميان سخريه و بازى اين است كه در سخريه معناى خدعه
و نيرنگ و ناقص جلوه دادن طرف مىباشد، و معلوم است كه طرف بايد موجودى جاندار
باشد تا بشود با او نيرنگ كرد به خلاف لعب و بازى كه با جمادات نيز ممكن است.[1] و اما راغب در معناى اين كلمه در
مفرداتش گفته: وقتى گفته مىشود سخرت منه و همچنين
استسخرته معنايش اين است كه من او را مسخره كردم، و در كلام خداى تعالى نيز
چند جا استعمال شده يكى در اين آيه كه مىفرمايد:(إِنْ
تَسْخَرُوا مِنَّا فَإِنَّا نَسْخَرُ مِنْكُمْ كَما تَسْخَرُونَ فَسَوْفَ
تَعْلَمُونَ)، و يكى ديگر آنجا كه مىفرمايد:(بَلْ
عَجِبْتَ وَ يَسْخَرُونَ)، و بعضى گفتهاند: رجل سخرة - به
ضمه سين و فتح خاء- يعنى كسى كه ديگران را مسخره مىكند، و رجل سخرة -
به ضمه سين و سكون خاء- يعنى كسى كه ديگران مسخرهاش كرده باشند، و كلمه
سخريه - به ضمه سين- و همچنين كلمه سخريه - به كسره سين- به آن
عملى گفته مىشود كه مسخره كننده در مسخرگى خود استفاده مىكند.[2]
جمله(وَ يَصْنَعُ الْفُلْكَ) هر چند صيغه مضارع
است ولى از نظر معنا حكايت حال گذشته است، و معنايش اين است كه نوح در حالى كه
كشتى را مىساخت مردم دسته دسته آمده بالاى سرش مىايستادند و مسخرهاش مىكردند،
و آن جناب در برابر دعوت الهى خود و اقامه حجت بر عليه آنان همه آن آزارها را تحمل
مىكرد، بدون اينكه فشل و سستى و انصرافى از خود نشان دهد.
و جمله(وَ كُلَّما مَرَّ عَلَيْهِ مَلَأٌ مِنْ قَوْمِهِ سَخِرُوا مِنْهُ) حال از
فاعل يصنع است،- كه همان نوح (ع) باشد،- و معناى آن اين است كه نوح
(ع) كشتى را مىساخت