responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 10  صفحه : 327

نيرنگشان عذابشان كرد. و از اين باب آياتى ديگر نيز هست.[1] يكى ديگر اينكه گفته‌اند اغواء در اينجا به معناى اهلاك: هلاك كردن است، و معناى آيه اين است كه اگر خدا بخواهد شما را هلاك كند خيرخواهى من سودى به حالتان نخواهد داشت، پس اين تعبير از قبيل تعبير غوى الفصيل است، كه وقتى گوساله و يا بچه شتر در اثر زياده روى در شير خوردن هلاك شود مى‌گويند: غوى الفصيل [2].

وجه ديگرى كه ذكر كرده‌اند اين است كه قوم نوح معتقد بودند به اينكه خدا بندگان خود را اضلال مى‌كند، پس كفرى كه آنان دارند به اراده خداى تعالى است، و اگر خدا نمى‌خواست مى‌توانست كفرشان را مبدل به ايمان كند. و به همين منظور بوده كه نوح (ع) به عنوان تعجب و به منظور انكار عقيده آنان فرمود: اگر آن طور كه شما معتقد هستيد خدا شما را به كفر واداشته پس ديگر خيرخواهى من سودى به حالتان نخواهد داشت [3].

ليكن خواننده عزيز اگر در آنچه ما گفتيم دقت كند مى‌فهمد كه كلام در آيه شريفه، كلامى روشن است و هيچ احتياجى به اين تاويلها ندارد.

(أَمْ يَقُولُونَ افْتَراهُ قُلْ إِنِ افْتَرَيْتُهُ فَعَلَيَّ إِجْرامِي وَ أَنَا بَرِي‌ءٌ مِمَّا تُجْرِمُونَ) كلمه جرم بطورى كه راغب در مفرداتش گفته در اصل به معناى چيدن ميوه از درخت است، و باب افعال آن يعنى أجرم به معناى صاحب جرم شدن است، ولى به عنوان استعاره در هر كار ناپسند استعمال شده، پس كلمه جرم - به ضمه و فتحه جيم- به معناى اكتساب مكروه است، و اكتساب مكروه به معناى معصيت است.

اين آيه شريفه موقعيت اعتراض را دارد، يعنى در عين اينكه سرگذشت قوم نوح است مى‌خواهد به رفتار مشركين مكه نيز گوشه و كنايه بزند، چون دعوت نوح و احتجاج‌هايى كه عليه وثنيت قومش داشته، مخصوصا احتجاج‌هايى كه خداى تعالى در اين سوره از آن جناب حكايت كرده بسيار شبيه است به دعوت رسول خدا 6 و احتجاج‌هايى كه آن جناب عليه وثنيت قوم خود داشته است.

و اگر بخواهى اين مطلب را باور كنى به سوره انعام- كه در حقيقت سوره احتجاج است- مراجعه كن، و سخنى را كه خداى تعالى در اين سوره از نوح (ع) حكايت كرده با سخنى كه در آن سوره به رسول خدا دستور گفتنش را داده مقابله كن، تا صدق گفتار ما برايت روشن گردد، اينك آن آيات:


[1] ( 1 و 2 و 3) مجمع البيان، ط بيروت، ج 3، ص 145.

[2] ( 1 و 2 و 3) مجمع البيان، ط بيروت، ج 3، ص 145.

[3] ( 1 و 2 و 3) مجمع البيان، ط بيروت، ج 3، ص 145.

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 10  صفحه : 327
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست