responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 10  صفحه : 320

و اين معنا همان معنايى است كه خداى تعالى در كلامى كه از اهل اعراف در روز قيامت حكايت كرده كه به اقوياى قوم خود خطاب مى‌كنند، اشاره نموده، مى‌فرمايد:(وَ نادى‌ أَصْحابُ الْأَعْرافِ رِجالًا يَعْرِفُونَهُمْ بِسِيماهُمْ: قالُوا ما أَغْنى‌ عَنْكُمْ جَمْعُكُمْ وَ ما كُنْتُمْ تَسْتَكْبِرُونَ، أَ هؤُلاءِ الَّذِينَ أَقْسَمْتُمْ لا يَنالُهُمُ اللَّهُ بِرَحْمَةٍ)[1].

و در اين كلام يعنى گفتار نوح (ع) كه گفت:(وَ لا أَقُولُ لِلَّذِينَ تَزْدَرِي أَعْيُنُكُمْ ...) تعريضى است بر كفار كه آنها همانگونه كه ضعفاء را جزء مجتمع خود ندانسته و آنان را از مزاياى زندگى محروم كرده‌اند، از كرامت دينى نيز محروم دانسته و مى‌گويند: ضعفاء حتى به وسيله گرايش و ايمان دينى نيز روى سعادت را نمى‌بينند، و تنها طبقه اشراف و مخصوصا اقوياى آنان هستند كه مى‌توانند از كرامت و شرافت دينى برخوردار شوند. در گفتار نوح (ع) علاوه بر آن تعريض، اين تعريض نيز هست كه كفار را ستمكار خوانده.

نوح (ع) بعد از آنكه توهم‌هاى كفار در مورد خود را انكار و نفى كرده و فرمود:

من به شما نمى‌گويم كه خزائن خداى تعالى نزد من است، و علم غيب هم ندارم و نمى‌گويم كه من فرشته‌ام ، دنبالش فرمود: و در باره كسانى كه در چشم شما خوار و بى مقدار آمده‌اند- يعنى مؤمنين- نمى‌گويم كه هرگز خدا خيرى به آنان نمى‌دهد ... با اينكه اين جمله مربوط به مؤمنين بود كه ضعفاى اجتماع بودند، و اين به خاطر آن بود كه كفار در كلام خود مؤمنين به نوح را با خود نوح مورد خطاب قرار داده و گفته بودند:(وَ ما نَرى‌ لَكُمْ عَلَيْنا مِنْ فَضْلٍ).

و توضيح كلام كفار و پاسخ نوح (ع) اين است كه معناى پيروى كردن ما از تو و از اين اراذل كه به تو ايمان آورده‌اند وقتى صحيح است كه شما فضيلتى بر ما داشته باشيد، و داشتن آن فضيلت، مسلم و مورد اتفاق باشد، و حال آنكه شما چنين فضيلتى نداريد.

اما تو اى نوح! فضيلتى بر ما ندارى، براى اينكه چيزى از مختصات يك رسول با تو نيست، نه قدرتى ملكوتى دارى و نه علمى به غيب و نه فرشته‌اى هستى كه از پليديهاى ماده و طبيعت منزه باشى، و اما مؤمنين به تو فضيلتى بر ما ندارند براى اينكه آنان مشتى سر و پا برهنه و اراذل و مايوس از كرامت انسانيت و محروم از رحمت و عنايت جامعه‌اند.

و نوح پاسخى داد كه معنايش اين است كه: اما خود من كه ادعاى هيچ فضيلتى از آن‌


[1] اصحاب اعراف، رجالى را كه به سيمايشان مى‌شناسند خطاب كرده و گفتند: ديديد كه جمع و عده و عده شما به دردتان نخورد، و ديديد كه آن تكبرها كه مى‌كرديد سودى به حالتان نداد، آيا اين فقراى داراى ايمان- كه اينك در بهشت منزل گرفته‌اند- بودند كه سوگند مى‌خورديد هرگز خدا مورد رحمت خود قرارشان نمى‌دهد؟! سوره اعراف، آيه 48 و 49

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 10  صفحه : 320
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست