responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 10  صفحه : 246

چيز ديگرى بگويد كه عبارت وى آن را نمى‌رساند.

و ثالثا: اگر ضمير در جمله‌(بِعَشْرِ سُوَرٍ مِثْلِهِ) به قرآن برگردد، هم چنان كه ظاهر كلام اين مفسر است معناى جمله چنين مى‌شود: ده سوره مثل قرآن بياورند ، و اين جمله مطلق است و در آن صحبتى از طولانى و يا كوتاه بودن سوره نشده، پس اينكه مفسر مورد بحث ما سوره را مقيد كرده به سوره طولانى دليلى بر اين تقييد ندارد و صرف تحكم است، و از اين تحكم شديدتر اين است كه مثل را معنا كرده به ده سوره مشخص و نام آنها را برده (حال از كجا اين خصوصيات را گرفته؟ خدا مى‌داند).

و اگر ضمير مذكور به سوره هود برگردد، آن وقت كلام اين مفسر كلامى زشت‌تر و بى‌پايه‌تر خواهد بود، آخر چگونه براى قرآن كريم كه مستقيم‌ترين كلام است ممكن است در پاسخ كسى كه مثلا مى‌گويد: سوره كوثر و دو سوره معوذتين افتراء به خدا است، بفرمايد:

اگر شك داريد كه سوره كوثر مثلا كلام خدا است ده سوره به مثل سوره هود بياوريد، و ديگر چيز ديگرى نگويد؟ مگر آنكه كفار خواسته باشند ياوه‌گويى كرده بگويند: همه قرآن از ناحيه خداى تعالى است، و تنها سوره هود افتراء بر خدا است، و خداى تعالى در پاسخشان بفرمايد: اگر چنين است شما هم سوره‌اى چون سوره هود بياوريد، ليكن ما نشنيده‌ايم كه حتى يك نفر از كفار چنين حرفى گفته باشد.

[پاسخ ما به اشكال مربوط به اختلاف در پيشنهادهاى قرآن در مواردى كه تحدى و مبارزه طلبى كرده است‌]

و اما اينكه چرا قرآن كريم در تحديهايش پيشنهادهاى مختلفى كرده: يك جا مى‌فرمايد:(فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِثْلِهِ)[1] كه ظاهر در اين است كه تحدى به يك سوره است. و جاى ديگر فرموده:(فَأْتُوا بِعَشْرِ سُوَرٍ مِثْلِهِ مُفْتَرَياتٍ)[2] كه ظهور در تحدى به عدد خاصى بيش از يك سوره دارد، و جايى ديگر فرموده:(فَلْيَأْتُوا بِحَدِيثٍ مِثْلِهِ)[3] كه ظهور در تحدى به كلامى مثل كلام قرآن دارد، هر چند كه آن كلام از يك سوره كمتر باشد.

در پاسخ مى‌گوييم: ممكن است علتش اين باشد كه هر يك از اين آيات غرضى خاص از تحدى دارد. توضيح اينكه امتيازات قرآن بدان جهت كه كلامى الهى است و صرف نظر از فصاحتى كه در لفظ آن و بلاغتى كه در نظم آن هست، همه مربوط به معانى و مقاصد قرآن است. منظورم از معنا آن معنايى كه منظور علماى بلاغت مى‌باشد نيست، كه مى‌گويند: بلاغت‌


[1] پس يك سوره مثل آن بياوريد. سوره يونس، آيه 38 .

[2] پس، ده سوره مثل سوره‌هاى قرآن بياوريد و به خدا افتراء ببنديد. سوره هود، آيه 13 .

[3] پس سخنى مثل آن بياوريد. سوره طور، آيه 34 .

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 10  صفحه : 246
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست