نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 10 صفحه : 170
نمىكند به اينكه
مردم را به ضلالت وادار كند، و نيز مىدانيم كه خداى تعالى از مردم ضلالت را
نخواسته و به اين منظور مال دنيا به آنان نمىدهد.
[ابتداء به
اضلال، بر خداوند محال است ولى اضلال براى مجازات محال نيست و مال و زينت دادن به فرعونيان
از اين باب بوده است]
و اين سخن در
جاى خود سخن حقى است ليكن بايد دانست كه تنها اضلال ابتدايى است كه بر خدا محال
است، و خداى تعالى نه كسى را گمراه مىكند و نه رسولش را به اين منظور مىفرستد و
نه مال دنيا را به اين منظور به كسى مىدهد، و اما اضلال مجازاتى و به عنوان كيفر
در برابر گناهان نه تنها بر خداى تعالى محال نيست و دليلى بر امتناع آن نداريم،
بلكه كلام مجيد خدا آن را در مواردى بسيار اثبات كرده است. چه مانعى دارد كه خداى
تعالى فرعون و درباريانش را كه اصرار بر استكبار داشتند و دست از ارتكاب جرائم بر
نمىداشتند مال و زينت زيادى به آنان بدهد تا دست به اضلال بزنند و جرمشان بيشتر و
عقابشان افزونتر گردد؟
و چه بسا از
مفسرين[1] كه
گفتهاند: حرف لام در كلمه ليضلوا لام دعاء است. و چه بسا[2] كه گفتهاند: در اين كلام
حرف أن و لا در تقدير است، و تقدير آن: لئلا يضلوا عن
سبيلك است، و ليكن سياق آيه مساعد با هيچ يك از اين دو وجه نيست.
و كلمه
طمس - بطورى كه گفته شده- به معناى آنست كه چيزى به طرف پوسيدگى و كهنه شدن
دگرگونى يابد. پس معناى اينكه موسى (ع) از خداى تعالى خواست: (اطْمِسْ
عَلى أَمْوالِهِمْ) اينست كه: وضع اموال فرعونيان را به سوى فنا و زوال
تغيير دهد. و اينكه درخواست كرد:(وَ اشْدُدْ عَلى
قُلُوبِهِمْ) منظور از شد (گره زدن و بستن) معنايى در مقابل
حل (گشودن و باز كردن) است، و معناى گره زدن بر دلها اينست كه خدايا
دلهايشان را قساوت بده و آن چنان دلهايشان را ببند كه به هيچ وجه راهى براى هدايت
در آن نماند و گنجايش پذيرفتن حق را نداشته باشد و تا ابد ايمان نياورند تا آنكه
عذاب اليم را ببينند.
و بنا بر
اين، شد بر دلها همان طبع كردن دلهاست كه در قرآن بسيار آمده است و براى كلام موسى
دو معناى ديگر كردهاند كه معانى بعيدى است، يكى اينكه گفتهاند:[3]
منظورش از شد بر قلوب پاى بند كردن دلهايشان نسبت به اقامت در مصر است بطورى كه به
هيچ وجه از اقامت در آن منصرف نگردند تا بعد از طمس اموال بيشتر رنج ببرند، جاى
خالى آن اموال را ببينند و پيوسته تاسف بخورند. دوم اينكه گفتهاند:[4] منظور از شد بر دلها، كنايه از
ميراندن و هلاك