نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 10 صفحه : 139
روز فقر و فاقه و
پيرى و كورى او باشد، و اين معنا يعنى استيلاد به تمامى جهاتش در مورد خداى تعالى
محال است، زيرا اولا خداى تعالى منزه از داشتن اجزاء است، و ثانيا در كار او تدريج
نيست، و ثالثا او منزه از داشتن مثل است، تا بخواهد توليد مثل كند، و رابعا او
پيوسته بى نياز است، تا براى روز نيازمنديش يار و مدد كارى پديد آورد.
خود خداى
تعالى هم هر جا فرزند داشتن را از خود نفى كرده، از همه جهات مذكور نفى كرده و بر
آن استدلال فرموده، مثلا در آيه زير از تمامى جهاتش نفى كرده و فرموده:(وَ قالُوا اتَّخَذَ اللَّهُ وَلَداً سُبْحانَهُ بَلْ لَهُ ما فِي السَّماواتِ وَ
الْأَرْضِ كُلٌّ لَهُ قانِتُونَ بَدِيعُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ إِذا قَضى
أَمْراً فَإِنَّما يَقُولُ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ)[1] كه در تفسير
همين آيه و آيات قبل و بعدش در جلد اول اين كتاب معنايش گذشت.
و اما آيه
مورد بحث، تنها در مساله نفى ولد از يك جهت استدلال شده و آن جهت اخير يعنى بى
نيازى خداى سبحان است، و فرموده كه غرض از وجود فرزند اينست كه پدر در هنگام حاجت
از كمك و يارى او استفاده كند، و اين در باره كسى تصور دارد كه به حسب طبع فقير و
محتاج باشد، و خداى سبحان بى نيازى است كه بىنيازيش آميخته با فقر و حاجت نيست،
زيرا هر آن موجودى كه در آسمانها و زمين باشد و يا فرض بشود مالكش خداست، و معنا
ندارد كه مالك، نيازمند آن چيز باشد.
(إِنْ
عِنْدَكُمْ مِنْ سُلْطانٍ)- كلمه سلطان در اينجا به معناى
برهان است، مىفرمايد شما در اين ادعايتان كه مىگوييد: خدا فرزند
گرفته ، هيچ دليلى نداريد و سخنتان از روى جهل و بدون مدرك است. و بنا بر
اين، حاصل معناى آيه چنين مىشود كه: نه تنها دليلى بر گفتار شما نيست، بلكه دليل
بر خلاف آن هست، و آن اينست كه خداى تعالى غنى مطلق و بى نياز از هر جهت است، و
كسى كه براى خود فرزند مىگيرد، حتما به داشتن فرزند نيازمند است، و اين سنخ
استدلال را در اصطلاح فن مناظره منع با سند مىنامند.
(أَ تَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ ما لا تَعْلَمُونَ)- اين جمله، گويندگان
آن سخن بيهوده را توبيخ مىكند كه چرا چيزى مىگوئيد كه علمى بدان نداريد. آرى،
اين عمل از اعمالى است كه عقل
[1] و گفتند خدا براى خود فرزندى گرفته، منزه است خدا، آخر
چگونه، با اينكه ملك تمامى آنچه در آسمانها و زمين است از آن او است و همه آنها در
برابر ربوبيت او خضوع و عبوديت دارند؟ و چگونه با اينكه او آسمانها و زمين را بدون
الگو آفريد؟ و چون قضاء براند بر اينكه چيزى هست شود تنها فرمان مىدهد: كن
كه بلادرنگ آن چيز موجود مىشود. سوره بقره، آيه 117 .
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 10 صفحه : 139