responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : صحیفه نور نویسنده : خمینی، روح الله    جلد : 9  صفحه : 144

حجراتش طلبه داشت، دو تا طلبه یا سه تا طلبه داشت، روز هیچ نمى‌توانستند تو حجره‌ها بمانند، قبل از آفتاب حرکت کردند تو باغات، باغهاى شهر و اواخر شب مى‌آمدند براى اینکه کارآگاه‌ها و پاسبان‌ها و اینها مى‌آمدند اینها را مى‌بردند که لباسشان را تغییر بدهند. حمله‌ها شد به این طایفه. دانشگاه را نمى‌توانستند آن وقت روى اینکه مثلاً از دنیا یک چیزى داشتند، نمى‌توانستند به آن ترتیب حمله کنند به آن، آن وقت از راه تبلیغات و از راه تعلیمات برخلاف مسلک صحیح پیش آمدند و برنامه‌هاى استعمارى داشتند. این دو قدرت را اینها اعتقادشان این بود که اگر اینها قوه پیدا بکنند، ممکن است که سایر ملت هم دنبال اینها بیایند و نگذارند کارها انجام بگیرد و لهذا در رأس برنامه کوبیدن روحانیت بود و کوبیدن دانشگاهى‌ها.

اغفال مردم و نابودى اقتصاد مملکت از طریق سالوسى و ادعاى دیانت‌

در زمان این دومى هم که دنبال این معنا بود که با سالوسى ابتدا تا کارها را انجام بدهد و معلم‌هائى هم در این باب داشت، شروع کرد سالوسى از جهاتى، یکى راجع به اینکه خودش را به دیانت مى‌بست، قرآن چاپ کرد، هر چند وقت یک دفعه مى‌رفت در حرم حضرت رضا و مى‌ایستاد و نماز مى‌خواند و زیارت مى‌کرد. این یک راه بود. یک راه دیگر هم که براى طبقات دیگر پیش گرفته بود این بود که ما مى‌خواهیم این مملکت را به تمدن بزرگ برسانیم. کتاب مأموریت براى وطنم را یکى دیگر نوشته و به ایشان نسبت داده. خودش اهل نوشتن نبود، وقتش را هم نداشت. این هم یک دامى بود براى اینکه مردم را غافل کند از اینکه دارد همه چیزشان را از بین مى‌برد. از این طرف اینکه ما مى‌خواهیم براى ملت چه بکنیم، و مى‌خواهیم مملکت را صنعتى‌اش کنیم. مى‌گویند که کلاغ مى‌گویند که مثل کبک مى‌خواست راه برود راه رفتن خودش هم یادش رفت. این نمى‌خواست اصلاً مثل کبک راه برود، مى‌خواست بازى بدهد مردم را. در صدد بودند اینها که مردم را اغفال کنند، سر خوش کنند به اینکه ما مملکت‌مان بعدها صنعتى مى‌شود و بعد از یکى دو سال دیگر ما در، ادعا بود دیگر، بعد از یکى دو سال دیگر ما مى‌رسیم به همان ابر قدرت‌ها، مى‌شویم مثل ژاپن!! ژاپنى که الان به آمریکا تنه مى‌زند و صنعتش در خود آمریکا جلو از آمریکاست، اینها مى‌گفتند ما مى‌شویم مثل ژاپن!! چه کردند؟ آن چیزى که در ایران لازم بود باشد و اقتصاد ایران به او بستگى داشت که عبارت از کشاورزى بود، از بین رفت. کشاورزى را به صورت اینکه ما مى‌خواهیم، به اسم اینکه ما مى‌خواهیم صنعتى کنیم مملکت را، اول کشاورزیش را از بین بردند. کشاورزى که از بین رفت اشکالاتى پیدا شد. یکى اینکه ما شدیم براى آمریکا یک بازارى براى خرید کالاهاى امریکا، یعنى گندم‌ها و سایر حبوباتى را که آنها زیادى داشتند و باید بریزند به دریا یا بسوزانند، به ما به قیمت اعلا مى‌فروختند و پول ما را مى‌گرفتند. یکى دیگر اینکه این کشاورزها را از اطراف ایران کوچ داد، این طرح را آورد اطراف تهران و اطراف شهرهاى دیگر، بیشترش در تهران. این همه محله‌هائى که در تهران درست شده، محله گودال‌ها و محله نمى‌دانم چه و حصیرها و این خانه‌هاى حصیرى و این خانه‌هاى چه، این‌



نام کتاب : صحیفه نور نویسنده : خمینی، روح الله    جلد : 9  صفحه : 144
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست