responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : صحیفه نور نویسنده : خمینی، روح الله    جلد : 22  صفحه : 195

هیچ ندارد هیچ سلاحى ندارد همین سلاح ایمان دارد بر همه قدرت‌ها غلبه بکند.

شاه سابق پیغام داد که مملکت را تسلیم شما مى‌کنم و من فقط شاه باشم در صورت!!

اینها کم کم عقب نشستند ما در پاریس که بودیم رفت و آمدهاى زیاد /وسایل/ مخفى و بعضى وقت‌ها آشکار بود براى اینکه ما را وادار کند که دست برداریم مى‌گفتند هر چه مى‌خواهید مى‌دهیم هر کارى بخواهید مى‌کنیم. خود شاه شاه سابق پیغام داد که من مملکت را تسلیم شما مى‌کنم و من همین شاه باشم در هر صورت و همه کارها در دست شما باشد و من به او اعتنا نکردم و این قدرت الهى بود که ما را کمک مى‌کرد. رفت و باز تتمه قدرت باقى مانده بود اینها باز کوشش کردند حتى به وسیله /جمهورى فرانسه/ رئیس جمهور فرانسه به من پیغام دادند که شما حالا زود است بیایید (به طور دلسوزى مثلاً) از طرف آمریکا پیشنهاد کردند که حالا شما چند وقتى باید بمانید حالا زودرس است رفتن شما. از طرفى ایران باز همین معنا را گفتند بعض افرادى که از همین طوایف بودند باز همین پیشنهاد را مى‌کردند و همین پیشنهاد اسباب این شد که من قصد کردم بیایم هر چى مى‌خواهد بشود بشود. من فهمیدم که این مساله یک مطلبى است آنها مى‌خواهند من را آنجا نگه دارند و از اینجا توطئه‌ها را تقویت کنند به طورى که دیگر نتوانیم کارى کنیم و من اعلام کردم که خواهم رفت. آنها بستند فرودگاه‌ها را همه فرودگاه‌ها را بستند. ما صبر کردیم گفتیم که وقتى فرودگاه باز شد مى‌رویم باز بستند. باز گفتیم وقتى باز شد مى‌رویم خوب آنها بالاخره نمى‌شود تا آخر بسته باشد. ارعاب کردند از این کارها. ما آمدیم و وقتى که وارد شدیم البته مرهون عواطف ملت ایران هستیم که از همه اطراف آمده بودند و البته...* بسیارى رفته بودند به واسطه اینکه....* لکن خود مردم تهران بودند.

و ما اینجا باز مبتلا شدیم به یک حرف‌هایى که بین ما و دولت...* مى‌کرد. ما اعتنائى نکردیم به حرف‌هایشان و نخست وزیرى خودمان تعیین کردیم گفتیم که ما به واسطه ولایت شرعیه و به واسطه اینکه ملت به ما راى داده است ما شما را نخست وزیر مى‌کنیم. /آنها هم/ دولت گفت که ما این نخست وزیر را توقیف مى‌کنیم. خوب بکنید یکى دیگر مى‌آید. بعد باز ارعاب‌هایى چیزهایى شروع شد که خیر ما امر کردیم که وزرا را به وزارتخانه‌ها راه ندهند و اتباع وزارتخانه‌ها هم این را قبول کردند و راه نمى‌دادند. آنها بعد هم (البته رفتند یا نرفتند هم باز خیلى اطلاع ندارم) حتى تعبیر رئیس دولت این بود که تا این به طور شوخى این نخست وزیرى به طور شوخى است ما کارى نداریم اول گفته بود توقیف مى‌کنیم حالا یک خرده عقب‌تر رفت و گفت تا شوخى است ما حرفى نداریم لکن اگر جدى بشود چه خواهیم کرد. ما کم کم گفتیم جدى بشود. امر منتهى شد به اینکه آن آدمى که مى‌گفت که توقیف مى‌کنیم و چه خواهیم کرد به واسطه خوى بیابانى که داشت این خوى بیابانى بود که در شاهپور بختیار بود و من هم این خوى بیابانى را مى‌دانستم که ما با اینها دیرى است که سوابق داریم و اینها در



نام کتاب : صحیفه نور نویسنده : خمینی، روح الله    جلد : 22  صفحه : 195
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست