نام کتاب : صحیفه نور نویسنده : خمینی، روح الله جلد : 2 صفحه : 272
تمدن بزرگ در لسان شاه و کارتر
از لغتها، تمدن بزرگ، دروازه تمدن بزرگ، تمدن بزرگ هم از آن چیزهایى است که، این واژهاى است که معناى خودش را از دست داده یک معناى دیگر در منطق اینها دارد. این هم در لسان شاه زیاد است، در لسان کارتر هم که پدر بزرگ ایشان هست، این هم در لسان او شبیه این هست که تمدن بزرگ و اینها، تمدن بزرگ در لسان اینها هم این است که تمام آثار تمدن یک ملت زیر پا و سرکوب بشود. فرهنگ یک ملت در راس تمدن بزرگ واقع شده، فرهنگ باید یک فرهنگى باشد موافق با تمدن و فرهنگ ما وقتى که ملاحظه مىکنید یک فرهنگ وابسته غیرمترقى منحط است که جوانهاى ما را نگذارید یک قدم بالاتر از یک حدى، تا یک حدى یک قدم بالاتر بروند. در ایران که اینطور هست هیچ، این جوان هاى ما که آمدهاند در خارج، همین دیروز پریروز، دیشب، کى، چند تایشان، جوانهاى خوبى آمدند اینجا تو این اطاق پیش من گفتند که ما در فلان مملکت که حالا دیگر یادم نیست زیاد، یادم نمىماند، ما در اینجا تحصیل مىکنیم لکن به ما چیزى نشان نمىدهند، ما همانجا هستیم به اسم، گفت ما تحصیلاتمان در ایران به یک حدى بود، اینجا که آمدیم ما را در حد پائین تر الان دارند استعمال مىکنند، در حد پائین تر و ماهمین طور اینجا هستیم بیخود و شما اجازه بدهید که ما برویم به ایران، آنجا بلکه یک کارى انجام بدهیم یعنى کارى با برادرهایمان انجام بدهیم.
الفاظ، پوششى براى فرهنگ استعمارى
در ایران بنابر این بوده است که یک فرهنگ وابسته، فرهنگ وابسته به معناى اینکه یک فرهنگى داشته باشیم ما، دانشگاه داشته باشیم نگویند دانشگاه داریم، دانشکده، دانشگاه، دانشسرا همه این الفاظ موافق با فرم تمدن الفاظش را داشته باشیم لکن محتوى نداشته باشد که که صورت شبیه تمدن ولى تو خالى. از اولى که مدارس در ایران، مدرسهاى که مىخواسته که یک رشدى بکند، در ایران تاسیس شده، از اول اینطور بوده منتهى به این فساد نبوده، از اول اینطور بوده که بنابر این بوده است که نگذارند یک فرهنگ حقیقى و واقعى یک تحصیلکردههاى صحیح در ایران پیدا بشود و مزاحمت خواهند کرد. با مقاصدى که آنها دارند و با منافع آنها منافعشان چپاول کردن مال این ملت است، مزاحمت دارد. اینها از اول نقشه را جورى کشیدند که این فرهنگ، یک فرهنگى که قابل این باشد که این جوانهاى ما را ترقى بدهد و یک جوان فرهنگى صحیح بار بیاورد، از این مانع شدند و حالا دیگر به آن شکوفایى مسألهاى که آنها خواستند درآمده که اصلش هیچ فرهنگ ما صورت فرهنگ به معناى واقعى ندارد و جوانهاى ما را عمرهایشان را دارند ضایع مىکنند یعنى رفتن در این دانشکده و در این دانشگاهها جز تضییع عمر معلم و متعلم چیزى نیست. معلمها هم این را مىدانند، متعلمها هم این را مىدانند همه مىدانند لکن وضع اینطورى است. ما که مىگوئیم باید این ورق برگردد، پیچیده بشود تمام این نقشههایى که خارجىها به دست این عمال خبیث شان در ایران پیاده کردهاند باید اینها برداشته بشود، براى این است که ما مىبینیم که هر جا دست بگذاریم فاسد است، اگر ما یک مدرسه و دانشگاه به معناى
نام کتاب : صحیفه نور نویسنده : خمینی، روح الله جلد : 2 صفحه : 272