responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : صحیفه نور نویسنده : خمینی، روح الله    جلد : 13  صفحه : 15

هم این مسائل بوده است و اگر دولت صحیح حقى بود، نباید اشخاص بگویند که ما دراین دولتى که صحیح و حق است، رویم براى اینکه اسمش دولت است. حکومت‌هاى اسلامى، همه دولت‌هاى اسلامى بودند، همه متولى امور مردم بودند. عمده این است که دولت چه دولتى باشد، اگر دولتى مثل دولت فعلى باشد که ارکانش همه اسلامى هستند و همه در راه اسلام مى‌خواهند خدمت بکنند، نباید کسى تحاشى کند از اینکه من نمى‌خواهم وارد بشوم دراین دولت و استخدام بشوم. استخدام دولت حق است، زمان حضرت امیر هم اشخاصى بودند که شرطه بودند، اشخاصى بودند حکومت بودند، استاندار بودند، اشخاص مومنى بودند که کار فرما بودند در جاهائى و اینطور کلى‌اش را آدم بگویند که، آنوقتى که زمان طاغوت بود بگویند که ما در خدمت طاغوت واقع نمى‌شویم، حالا هم که زمان الله است بگویند که ما در خدمت واقع نمى‌شویم این کج فهمى است. اگر چنانچه قضا مثلاً"، در قوه قضائیه کمبود بود و به هر کس اظهار کردند، وقتى به مقدار کفایت نباشد واجب است بر اینکه تصدى بکند و قضاوت بکند نباید بگویند که حالا که قضاوت است ما در خدمت دولت واقع نمى‌شویم. خدمت دولت، نیست خدمت خداست. الان دولت، دولت الهى است و خدمت به الله است، نه خدمت به طاغوت است بنابراین نباید بعضى از آقایان تحاشى کنند از اینکه ما در استخدام دولت واقع نمى‌شویم. این استخدام اسلام است، دولت خودش اسلامى است، نه این است که خودش مستقل است، آن هم خدمتگزار اسلام است، همه خدمتگزار اسلام هستیم.

حقظ نظام از واجبات الهى است‌

و البته باید همه امور بر نظام و نظم باشد. وقتى که پایه امور بر نظم شد، باشد و حفظ نظم از واجبات الهى است بایددر قوه قضائى هم این نظم محفوظ باشد یعنى اینطور نباشد که قاضى یک روز بخواهد بیاید و یک روز هم دلش بخواهد نیاید. این یک یا باید در استخدام، استخدام الله بر آید و وظیفه شرعى الهى خودش بداند که باید روى موازینى که هست، ساعاتى که تعیین شده است براى کار، کار بکند و اگر چنانچه نخواهد هم این کلمه استخدام را قبول بکند یا اصلش تصدى نکند یا ملزم بداند خودش را به الزام شرعى که اگر آمد نظام را حفظ کند، اگر بخواهد وارد بشود و بى نظم باشد، من یک هفته دلم نمى‌خواهد بیایم، الزامى که من ندارم، نمى‌خواهم یک چنین آدمى، اصلا از اول وارد نشود، اگر چنانچه مى‌تواند که روى موازینى که تعیین مى‌شود و شوراى قضائى تعیین مى‌کند عمل بکند، ملتزم به این باشد که این عمل تا آخر روى موازین باشد و هر روز هم خودش را عاجز ازاین داشت خوب برود پیش شورا و استعقا بدهد، اما متصدى باشد و بى نظم متصدى باشد، این صحیح نیست. باید یک مملکتى همه چیزش نظام داشته باشد، همانطورى که اگر در شهربانى بخواهند اینهائى که پاسبان هستند بگویند که ما امروز مى‌خواهیم نیائیم، امروز میلمان کشیده است که منزل باشیم، این نمى‌شود این پاسبان نمى‌شود و این شهربانى هم نمى‌شود و در سایر ادارات هم یک اداره‌اى بگوید که من امروز نمى‌خواهم بیایم، این خواستنى نیست. کسى که یک امر را تصدى کرد باید نظامش را حفظ



نام کتاب : صحیفه نور نویسنده : خمینی، روح الله    جلد : 13  صفحه : 15
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست