نام کتاب : انسان و سرنوشت نویسنده : مطهری، مرتضی جلد : 1 صفحه : 61
همین قانوناند .
قدرت پیش بینیهای علمی بشر تا حدودی است که به علل و اسباب آشنا
باشد ، و چون قضا و قدر ایجاب و تقدیر حوادث است از طریق علل و
معلولات و در نظام سببی و مسببی ، پس قضا و قدر عین حتمیت و قطعیت
است . علیهذا تقسیم قضا و قدر به حتمی و غیرحتمی و یا به قابل تبدیل و
غیرقابل تبدیل ، چه معنی و مفهومی میتواند داشته باشد ؟
اینجاست که این بن بست پیش میآید که یا باید مانند اشاعره به یک
گونه قضا و قدر بیشتر قائل نباشیم و قابل تبدیل بودن سرنوشت را به هر
صورت و هر شکل منکر شویم و بالنتیجه برای بشر هیچ گونه قدرتی در تبدیل
سرنوشت و هیچ گونه آزادی و اختیاری قائل نشویم ، و یا مانند معتزله منکر
قضا و قدر در جریان عالم ، لااقل در افعال و اعمال بشر ، بشویم . اکنون
باید ببینیم راهی برای خروج از این بن بست هست یا نیست ؟
مقدمتا باید گفته شد و همان طوری که نظر اشاعره مبنی بر غیر قابل تبدیل
بودن سرنوشت مستلزم نفی قدرت و اختیار بشر و عدم تسلط او بر سرنوشت
است ، نظر معتزله نیز گذشته از اینکه از جنبه توحیدی و اصول قطعی علم
الهی مردود است ، از نظر قدرت و اختیار بشر و تسلط او بر سرنوشت نیز
دردی دوا نمیکند ، زیرا فرضا قضا و قدر را به مفهوم الهی آن نپذیریم ، با
مفهوم مادی آن ، یعنی حکومت قطعی و تخلف ناپذیر علیت عمومی و
فرمانروایی نوامیس به اصطلاح جبری ناشی از آن ، چه میتوانیم بکنیم ؟
آیا میتوانیم قانون علیت را در جریان عالم و لااقل در اعمال و افعال
بشر انکار کنیم ؟ ! معتزله و پیروان آنها این کار را هم
نام کتاب : انسان و سرنوشت نویسنده : مطهری، مرتضی جلد : 1 صفحه : 61