نام کتاب : انسان و سرنوشت نویسنده : مطهری، مرتضی جلد : 1 صفحه : 128
گرفته است به معنی این است که تعلق گرفته به صدور اثر فاعل مختار از
فاعل مختار و به صدور اثر فاعل مجبور از فاعل مجبور . آنچه علم الهی
اقتضا دارد و ایجاب میکند این است که فعل فاعل مختار از فاعل مختار و
فعل فاعل مجبور از فاعل مجبور صادر شود ، نه اینکه علم الهی ایجاب میکند
که فاعل مختاری مجبور بشود یا فاعل مجبوری مختار گردد .
انسان در نظام هستی ، چنانکه در گذشته گفته شد ، دارای نوعی اختیار و
آزادی است و امکاناتی در فعالیتهای خود دارد که آن امکانات برای
موجودات دیگر حتی برای حیوانها نیست . و چون نظام عینی از نظام علمی
ریشه میگیرد و سرچشمه عالم کیانی عالم ربانی است ، پس علم ازلی که به
افعال و اعمال انسان تعلق گرفته است به معنی این است که او از ازل
میداند که چه کسی به موجب اختیار و آزادی خود طاعت میکند و چه کسی
معصیت . و آنچه آن علم ایجاب میکند و اقتضا دارد این است که آن که
اطاعت میکند به اراده و اختیار خود اطاعت کند و آن که معصیت میکند به
اراده و اختیار خود معصیت کند . این است معنی سخن کسانی که گفتهاند :
" انسان مختار بالاجبار است " ، یعنی نمیتواند مختار نباشد . پس علم
ازلی دخالتی ندارد در سلب آزادی و اختیار آنکه در نظام علمی و نظام عینی
مقرر است که مختار و آزاد باشد ، دخالتی ندارد در سلب اختیار و آزادی
انسان به اینکه او را به معصیت یا اطاعت وادار و مجبور کند .
علیهذا دو مقدمهای که در اشکال به کار برده شده ، هر دو صحیح و غیر
قابل تردید است و هم آنچه در ضمن نکته اضافه شد که علم الهی ، علم فعلی
و ایجابی است نه علم انفعالی و تبعی نیز
نام کتاب : انسان و سرنوشت نویسنده : مطهری، مرتضی جلد : 1 صفحه : 128