نام کتاب : فلسفه تاریخ 1 نویسنده : مطهری، مرتضی جلد : 1 صفحه : 87
آنها نمیچسبد . این همان ساختن شرایط محیط است شرایط که عوض شود میبیند
خوب هم میسازد ، حسابی هم میچسبد .
شما میبینید بسیاری از اصلاحات را ضرورت به وجود میآورد ما خودمان در
همین مسائل دینی دیده ایم : خیلی حرفها منطقی است آدمهای فهمیده قبل از
آنکه ضرورت پیدا شود یک حرف منطقی را عرضه میدارند ، جامعه قبول
نمیکند بلکه در مقابلش مقاومت میکند چون در آن شرایط است ، ولی وقتی
که ضربات و فشار زیاد وارد شد منطقها هم عوض میشود ، آنوقت میگویند نه
، درست است منطق که همان منطق است ، منطق که فرق نکرده ، یعنی از نظر
دلیل و منطق و نیروی اقناع فکری ، وضعیت با آن وقت هیچ فرق نکرده ، ولی
تا وقتی که زور نیامده انسانها حاضر نیستند خودشان را تطبیق دهند ، وقتی
که زور آمد فکرشان هم عوض میشود .
این حرفی هم که اینها میگویند ، در این جهت ، جزئی و چیزکی از حقیقت
[ در آن وجود دارد ] اگر اینطور بخواهیم تفسیر کنیم ، یعنی بگوییم که این
مسأله ، یک مسأله روانشناسی نیست که نظر مارکس از دید روانشناسی
درباره انسان این بوده که انسان از نظر اخلاقی یک موجود مادی است و لهذا
مارکسیستهای عصر جدید مانند اریک فروم که به روانکاوی دیگری قائل هستند
میخواهند حرفهای مارکس را توجیه کنند که نه ، اصلا مارکس [ به این مسأله
نظر نداشته است ] ، اینها را به غلط [ به او نسبت داده اند ] ، از لنین
گرفته تا به ماقبل و مابعدش در حرف مارکس اشتباه کرده اند ، حرف او
را نفهمیده اند ، او انسان را آنچنان که اینها از نظر اخلاقی مادی میدانند
مادی نمیداند و میخواهد قضیه را طور دیگری توجیه کند ، در این صورت ،
این مسأله ، مسأله دیگری میشود ، یعنی مسأله برمیگردد به طبیعت امور
اقتصادی که نوعی جبر بر آن حاکم است ، یعنی امور اقتصادی نوعی جبر حاکم
بر انسان دارند و انسان چاره ای ندارد جز اینکه خودش را با امور اقتصادی
تطبیق دهد ، ولی سایر شؤون که معنویات باشند جبری حاکم بر انسان ندارند
البته در اینجا در عین حال از جنبه
نام کتاب : فلسفه تاریخ 1 نویسنده : مطهری، مرتضی جلد : 1 صفحه : 87