responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فلسفه تاریخ 1 نویسنده : مطهری، مرتضی    جلد : 1  صفحه : 84
شده ، قدرت که پیدا شده تحول پیدا شده است مارکس به این مطلب تکیه‌ ندارد پس به چه جهت تکیه دارد ؟ برای یافتن پاسخ این سؤال لازم است‌ سؤال دیگری را پاسخ گوییم و آن این است که آیا نظریه مادیت تاریخی‌ مارکس از یک نوع روانشناسی یا بینش خاص فلسفی درباره انسان پیدا می‌شود یا از یک نوع جامعه شناسی ناشی می‌گردد ؟ بیانی که قبلا عرض کردم‌ تقریبا همان شق اول بود ، می‌گوید همین طور که در طبیعت ، اصل ماده است‌ و معنا فرع ، در انسان هم از نظر محرکات انسانی ، ماده اصل است و غیر ماده فرع ، یعنی یگانه محرک اصیل در انسان ، مادیات زندگی است ، معنویات در انسان اصالت ندارد ، معنویات ، ساخته و تابع مادیات است‌ ، و لهذا تمام انواع وجدانهای انسان یعنی وجدان فلسفی ، وجدان اخلاقی ، وجدان هنری ، وجدان دینی و مذهبی ، همه تابع وضع معیشت او است . اینها در نظریات مارکسیستها خیلی شکافته نشده خود مارکس هم این‌ مطالب را نشکافته است و لهذا اکنون مارکسیستها خیلی مختلف توجیه‌ می‌کنند تا عصر ما بیشتر از همین جنبه توجیه می‌کردند ، یعنی می‌گفتند که [ این نظریه ] در مقابل نظریه فروید [ است ] حتی برتراند راسل حرف مارکس‌ را همینطور توجیه می‌کند که مثلا فروید اصالت را در محرکات انسان به‌ غریزه جنسی می‌داد و مارکس طبق این نظریه اصالت را در محرکات انسان به‌ غریزه مادی و اقتصادی می‌دهد . اینجاست که اگر ما حرف مارکس را اینجور توجیه کنیم امثال راسل رد می‌کنند و می‌گویند خیر ، اینطور نیست ، کما اینکه حرف فروید هم درست‌ نیست ، حرف کسانی مثل بعضی از شاگردان فروید ( آدلر و غیره ) هم که‌ طرفدار اصالت قدرت بودند و می‌گفتند غریزه برتری طلبی یگانه غریزه اصیل‌ در انسان است درست نیست خود راسل معتقد است که این هر سه غریزه در انسان اصالت دارد ، هیچکدام تابع دیگری نیست ، واقعا بعضی از فعالیتها و حتی حرکتهای بزرگ اجتماعی ناشی از غریزه
نام کتاب : فلسفه تاریخ 1 نویسنده : مطهری، مرتضی    جلد : 1  صفحه : 84
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست