responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فلسفه تاریخ 1 نویسنده : مطهری، مرتضی    جلد : 1  صفحه : 83
اصالت ندارند ، تابع و طفیلی ماده هستند و بلکه خودشان هم در حقیقت‌ مادی و شکلی از ماده هستند ، در جامعه نیز که برخی جنبه های مادی خالص‌ دارد که همان تولید و توزیع باشد ، و برخی جنبه های معنوی دارد که عبارت‌ است از فلسفه حاکم بر جامعه ، دین ، هنر ، اخلاق ، قانون ، در اینجا هم‌ ناچار این فلسفه می‌گوید اینها صددرصد تابع و طفیلی بنیه مادی جامعه است‌ پس جامعه یک اندام مادی دارد که اقتصاد است ، و یک کیفیات روحی دارد که عبارت است از دین و فلسفه و اخلاق و قانون و هنر و غیره همینطور که‌ ما در طبیعت ، روح و فکر و معنا را تابع می‌دانیم ، اینجا هم قهرا باید تابع بدانیم ، آنگاه منطق دیالکتیک همین طور که در طبیعت پیاده می‌شود ، قهرا در اقتصاد هم پیاده می‌شود . پس این یک امر تصادفی نیست که اینها آمده اند در اجتماع قائل به‌ اصالت اقتصاد شده اند ، بلکه همان گسترش دادن ماتریالیسم در اقتصاد است ، چون از نظر اینها جامعه نیز اندامی دارد و فکری و روحی ، ماده ای‌ دارد و معنایی آن که در طبیعت ، ماده را اصل می‌داند و معنا را فرع ، قهرا در جامعه هم خواه ناخواه باید ماده را اصل بداند و معنا را فرع . در اینجا ویل دورانت مسأله ای را ذکر کرده که من خیال می‌کنم [ بی‌جهت‌ آن را به مارکس نسبت داده است ] چون اینها واقعیت که نیست ، او به‌ صورت یک داستان آورده ، قسمتی از آن را خیال می‌کنم بی‌جهت به مارکس‌ نسبت داده است ، اینها به مارکسیسم مربوط نیست ، به همان اصالت ماده‌ ای که شامل سرمایه داری هم باشد مربوط می‌شود آن مسأله ، مسأله قدرت است‌ ، و آن این است که تحولاتی که در جامعه ها پیدا شده ، در اثر قدرت پیدا شده ، و قدرت از ثروت پیدا می‌شود ، یعنی منبع قدرت همیشه ثروت است‌ قسمتی از این بحثها در اطراف این مطلب است که هر جا قدرتی در عالم‌ بوده از ثروت بوده است ، هر جا که ثروت پیدا شده ، قدرت پیدا
نام کتاب : فلسفه تاریخ 1 نویسنده : مطهری، مرتضی    جلد : 1  صفحه : 83
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست