نام کتاب : سیری در سیره نبوی نویسنده : مطهری، مرتضی جلد : 1 صفحه : 108
« و الاسماع اذی » [2] .
( شاید نتوانم این تعبیر را برای شما تفسیر و ترجمه بکنم ولی دلم
میخواهد بتوانم و شما هم درست درک بکنید ) خدا به آنها در درونشان
نیروی عزم و تصمیم و اراده داد با یک قناعتی که دلها و چشمها را از نظر
بی نیازی پر میکند . یک کسی شما میبینید با " داشتن " که چی دارم و چی
دارم میخواهد چشمها را پر بکند . یک کسی با " ندارم ولی بینیازم و
اعتنا ندارم " چشمها را پر میکند . علی ( ع ) میگوید پیغمبران هم چشمها
را پر میکردند ولی با " ندارم و بی نیازم " نه با اینکه این باغ را
دارم ، این خانه را دارم ، این قدر اسب پشت سر من حرکت میکند ، این
قدر نوکر پشت سر من حرکت میکند ، این جلال و جبروت و برو و بیا را دارم
. هیچ از این برو و بیاها به خودشان نمیبستند . در نهایت سادگی ، ولی
همان سادگی ، آن جلال و جبروتها وحشمتها را خرد میکرد .
اسکندر و دیوژن
حکیم معروفی است از حکمای کلبی که البته اینها در این کارها افراط
میکردند ، یعنی مردمان به اصطلاح زاهد پیشه به شکل عجیبی بودند و به مال و
ابزار دنیا هیچ اعتنا نداشتند . او حتی خانه و زندگی هم نداشت . مردی
است به نام دیوژن که مسلمین به او میگفتند دیوجانس ، و آن شعر معروف
مولوی در دیوان شمس اشاره به
( 2 ) . نهج البلاغه ، خطبه . 190
نام کتاب : سیری در سیره نبوی نویسنده : مطهری، مرتضی جلد : 1 صفحه : 108