نام کتاب : سیری در سیره نبوی نویسنده : مطهری، مرتضی جلد : 1 صفحه : 107
پیغمبر کارخانه معجزه سازی نیاورده . او آمده است ایمان خودش را بر
مردم عرضه بدارد ، و برای اینکه شاهد و گواهی هم بر صدق نبوت و رسالتش
باشد ، خدا به دست او معجزه هم ظاهر میکند . همین قدر که اتمام حجت شد
دیگر در معجزه سازی بسته میشود . نه اینکه یک معجزه اینجا ، یک معجزه
آنجا ، او بگوید فلان معجزه را انجام بده ، بسیار خوب . آن یکی پیشنهاد
دیگر بکند ، بسیار خوب . مثل این معرکه گیرها . یکی بگوید که من میگویم
آن آدم را سوسک کن ، دیگری بگوید من میخواهم که این الاغ را تبدیل به
اسب بکنی . بدیهی است که مسئله این نیست . علی ( ع ) میگوید اگر این
جور میبود ، دیگر ایمانها ایمان نبود . جمله بعدش که محل شاهد من است
این است که میگوید : خدا از این جور تشریفات و تشکیلات و دبدبهها و
طنطنهها هرگز به پیغمبرش نمیدهد ، این جور نیروها که واهمه مردم را تحت
تأثیر قرار بدهد خدا به پیغمبران نمیدهد و پیغمبران هم از این روش پیروی
نمیکنند « و لکن الله سبحانه جعل رسله اولی قوش فی عزائمهم » خدا هر
نیرویی که به پیغمبران داده ، در همتشان داده ، در ارادهشان داده ، در
عزمشان داده ، در روحشان داده که میآید با آن لباس پشمی و عصای چوبی به
دست در مقابل فرعونی میایستد و با چنان قدرتی سخن میگوید « و ضعفة فیما
تری الاعین من حالاتهم » [1] . بعد میفرماید : « مع قناعة تملا القلوب و
العیون غنی ، و خصاصة تملا الابصار »
[1] [ ترجمه : و در حالاتشان که به چشم دیگران میآید ضعیف و ناتوان
قرارشان داده است ] .
نام کتاب : سیری در سیره نبوی نویسنده : مطهری، مرتضی جلد : 1 صفحه : 107