نام کتاب : ده گفتار نویسنده : مطهری، مرتضی جلد : 1 صفحه : 23
دست نظر رشتهکش دل بود . ولی آیا راه چاره اینست که چشم را از بین
ببریم ؟ یا اینکه راه بهتری هست و آن اینکه در دل قوتی و نیروئی به وجود
بیاوریم که چشم نتواند دل را به دنبال خود بکشاند . اگر بنا باشد برای
آزادی و رهائی دل از چشم خنجری بسازیم نیشش زفولاد ، یک خنجر دیگر هم
برای گوش باید تهیه کنیم زیرا هر چه را هم گوش میشنود دل یاد میکند و
همچنین است ذائقه و لامسه و شامه . آنوقت انسان درست مصداق همان شیر
بیدم و سر و اشکمی است که مولوی داستانش را آورده است .
اجبار عملی
در کتب اخلاقی گاهی از دستهای از قدما یاد میکنند که برای آنکه زیاد
حرف نزنند و سخن لغو یا حرام به زبان نیاورند ، سنگریزه در دهان خود
میگذاشتند که نتوانند حرف بزنند ، یعنی اجبار عملی برای خود درست
میکردند . معمولا دیده میشود که از این طرز عمل به عنوان نمونه کامل تقوا
نام برده میشود ، در صورتی که اجبار عملی به وجود آوردن برای پرهیز از
گناه و آنگاه ترک کردن گناه کمالی محسوب نمیشود . اگر توفیق چنین کاری
پیدا کنیم و از این راه مرتکب گناه نشویم البته از گناه پرهیز کردهایم
اما نفس ما همان اژدها است که بوده است فقط از غم بیآلتی افسرده است
. آنوقت کمال محسوب میشود که انسان بدون اجبار عملی و با داشتن اسباب
و آلات کار از گناه و معصیت پرهیز کند . اینگونه اجتنابها و پهلو تهی
کردنها اگر کمال محسوب شود از جنبه مقدمیتی است که در مراحل اولیه برای
پیدا شدن ملکه تقوا ممکن است داشته باشد ، زیرا
نام کتاب : ده گفتار نویسنده : مطهری، مرتضی جلد : 1 صفحه : 23