سبب مىشد، احترام پيامبر از بين برود و مفسدهاى در درون جامعه اسلامى ايجاد
گردد، و لذا بايد براى حفظ حرمت پيامبر و حفظ حريم جامعه اسلامى چنين فداكارى
داشته باشند. در جائى كه شوهر مرحوم مىشود و زن براى بزرگ كردن بچّههاى خود شوهر
نمىكند و فداكارى مىكند، و عقلا او را مدح مىكنند، پس در اينجا كه همسر پيامبر
به خاطر حفظ جامعه فداكارى مىكند، قطعاً پسنديده و مورد ستايش است.
القول فى النسب
يحرم بالنسب سبعة اصناف من النساء على سبعة اصناف من الرجال: الام
[اول از صنوف هفت گانه مادر است]
(مادر كه در اينجا گفته مىشود
دامنهاش وسيع است و شامل مادر، مادرِ مادر، مادرِ پدر، مادرِ مادر، مادرِ مادرِ
پدر، ... و خلاصه هركس كه انسان از او با واسطه يا بىواسطه تولّد يافته است
مىشود). بما شملت الجدّات عاليات و سافلات، لابٍ كنّ
أو لأمٍ، فتحرم المرأة على ابنها و على ابن ابنها و ابن ابن ابنها و على ابن بنتها
و ابن بنت بنتها و ابن بنت ابنها و هكذا، و بالجملة تحرم على كلّ ذكر ينتمى اليها
بالولادة، سواءٌ كان بلا واسطة او بواسطة او وسائط، و سواءٌ كانت الوسائط ذكوراً
او اناثاً او بالاختلاف.
صاحب مسالك و صاحب جواهر تعبير خوبى دارند:
«كلّ امرأة ولدتك بالواسطة أو بلا
واسطة»
اين مسأله از مسلّمات است و بقدرى مسلّم است كه در مسأله، ذكر اقوال نمىكنند،
ولى بحث اين است كه مدرك اين حكم غير از اين تسلّم چيست؟ بعضى به آيه: «حُرِّمَتْ عَلَيْكُمْ أُمَّهاتُكُمْ ...»[1] تمسّك
كردهاند. منتهى بحث در اين است كه آيا امّهات در آيه شامل همه اينها مىشود يا نه
امّهات همان مادر بلاواسطه است و بقيّه جدّه هستند، آيه شامل جدّات نمىشود و حكم
جدّات از سيره و روايات استفاده مىشود. صاحب جواهر مىفرمايد آيه عام است و «أُمَّهاتُكُمْ» در آيه
شامل تمام زنانى كه در مسير ولادت هستند مىشود، البتّه كلام ايشان خالى از اشكال
نيست.
92 القول فى النسب ..... 22/ 12/ 79
مرحوم نراقى بعد از ذكر محرّمات نسبى مىفرمايد:
و تحريم هؤلاء مجمع عليه بين الامّة، بل عليه الضرورة الدينيّة، و مصرّح به فى
الجملة فى الكتاب و السنة [2] (در كتاب و سنت به جهت وضوح، مسأله اجمالًا مطرح شده و شاخ
و برگها نيامده است)
صاحب رياض بعد از انكار دلالت آيه 23 سوره نساء بر عموم، چنين مىفرمايد:
«فاذاً الحجّة التامة اجماع الامة» [3]
از اين عبارات معلوم مىشود كه اين مسأله از مسائلى است كه در بين شيعه و سنّى
اجماعى است.
آيا مىتوان از آيه شريفه سوره نساء [4] اين عموميّت را استفاده كرد؟
بعضى مثل صاحب جواهر مىفرمايند كه آيه دلالتش جامع است و بعضى ديگر مثل محقق
نراقى مىگويند كه آيه دلالتش اجمالى است و لو لا الاجماع نمىتوانيم بر تمام
موارد به آيه استدلال كنيم.
خلاصه بيان صاحب جواهر چنين است:
ما قبول داريم كه «امّ» در غير مادر بلاواسطه مجاز بوده و «امّ مع الواسطه»
اسمش «جدّه» است منتهى مىفرمايد: فمجاز الا أنه مراد فى خصوص الآية [5] و چهار قرينه
ذكر مىكند:
قرينه اوّل: اجماع المفسّرين على عموميّة معنى الآية
قرينه دوم: آيه 24 مىفرمايد «وَ
أُحِلَّ لَكُمْ ما وَراءَ ذلِكُمْ» آيه هفت صنف
محارم نسبى، محارم رضاعى و محارم سببى را مىشمارد بعد مىفرمايد كه غير از اينها
حلال است، صاحب جواهر مىفرمايد اگر ما آيه را منحصر به مادر بلاواسطه بدانيم پس
بايد غير مادر بلاواسطه (مثل دختر و عمّه و خاله ... كه عام است و مع الواسطه و
بلاواسطه را شامل مىشود) از «أُحِلَّ
لَكُمْ ما وَراءَ ذلِكُمْ» استثنا شود و
اين از موارد تخصيص اكثر و قبيح است (اين عبارت مضمون بيان صاحب جواهر است) پس
مىگوئيم آن عناوين سبعه عام است يعنى امّهات، اعم از با واسطه و بىواسطه و بنات،
اعم از بلاواسطه و با واسطه ... است.
قرينه سوم: هر انسانى يك مادر دارد پس چرا «امّهاتكم» در آيه جمع آمده است؟ لا
بد مراد از امّهات مادرهاى با واسطه هم مىباشد.
حال كه در «امّ» قائل شديم كه مع الواسطه هم داخل است، بنات و خالات هم با
اتّحاد سياق شامل با واسطه مىشود، اگر چه در ناحيه عمّات و خالات و بنات تعدّد
تصوّر مىشود.
ان قلت: شايد صيغه جمع به خاطر تعدّد مخاطبين است.
قلنا: اين خلاف ظاهر است، ظاهر اين است كه صيغه جمع به