نام کتاب : عاشورا ريشهها، انگيزهها، رويدادها، پيامدها نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 548
قرار از كف رفته بود، هيچ كس آرام نبود. به تعبير دعبل شاعر اهلبيت عليهم
السلام:
كَيْفَ الْقَرارُ؟ وَفِي السَّبايا زَيْنَبُ
تَدْعُو بفَرْطٍ
حَرَّارَةٍ يا أحْمَدُ
هذا حُسَيْنٌ بِالسُّيُوفِ مُبَضَّعُ
مُتَخَضَّبٌ
بِدِمائِهِ مُسْتَشْهَدُ
«چگونه آرام و قرار گيرند در حالى كه
در ميان اسيران، زينب حضور دارد كه با تمام حرارت وجودش فرياد مىزد: اى رسول خدا
صلى الله عليه و آله! اين حسين توست كه با شمشيرها پاره پاره شده است و در خون
خويش غلتيده، و به شهادت رسيده است». [1]
زينب عليها السلام كه گويا سخنگوى آن صحنه عجيب بود چنين ادامه داد:
؛ پدرم فداى آن كسى باد كه (خيمهگاه) سپاهش روز دوشنبه غارت شد. [2] پدرم فداى آن
كس باد كه طنابهاى خيمهاش بريده و بر زمين افتاد. پدرم فداى آن كه نه سفر رفته است
تا اميد بازگشتش باشد و نه چنان زخمى برداشته كه اميد مداوايش باشد. پدرم فداى آن
كس كه جانم فداى او باد. پدرم فداى آن كس كه با دل پرغصّه جان سپرد، پدرم فداى آن
كس كه با لب تشنه شهيد شد، پدرم فداى آن كس كه از محاسنش خون مىچكد». [3]
دلها مىرفت كه از سينهها بيرون بزند، باران اشك به احدى مجال نمىداد، زينب
اين بار اصحاب جدّش را مخاطب ساخت و گفت:
[2]. با توجه به اينكه قول مشهور
درباره حادثه عاشورا آن است كه در روز جمعه بوده است، تصريححضرت زينب عليها
السلام به روز دوشنبه، شايد اشاره به حادثه سقيفه باشد كه در روز دوشنبه اتفاق
افتاده است و مقصود آن است كه حادثه كربلا محصول تصميم نسنجيدهاى است كه پنجاه
سال پيش در سقيفه گرفته شد.
[3]. بحارالانوار، ج 45، ص 58؛ اعيان
الشيعة، ج 7، ص 138 و ملهوف (لهوف)، ص 181.
نام کتاب : عاشورا ريشهها، انگيزهها، رويدادها، پيامدها نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 548