responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : عاشورا ريشه‌ها، انگيزه‌ها، رويدادها، پيامدها نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر    جلد : 1  صفحه : 547

زنان حرم چون چشمشان به آن بدنهاى پاره پاره افتاد، فريادشان به ناله و شيون بلند شد و بر صورت خود لطمه زدند. [1]

زينب كه مى‌دانست دشمن در انتظار است تا با ديدن كوچكترين نشانه‌اى از ضعف وپشيمانى درخاندان پيامبر، قهقهه مستانه سر دهد، با ديدن پيكر به خون آغشته برادر، رو به آسمان كرد و گفت:

«أَللَّهُمَّ تَقَبَّلْ هذا الْقُرْبانَ‌

؛ خدايا اين قربانى را قبول فرما!». [2]

اين جمله چون پتكى بر سر دشمن فرود آمد و كوس رسوايى آنها را به‌صدا درآورد.

راوى مى‌گويد: هر چه را فراموش كنم، هرگز كلمات زينب دختر فاطمه زهرا عليها السلام را فراموش نخواهم كرد، به خدا سوگند بى‌قرارى‌ها و سخنان زينب هر دوست و دشمن را به گريه واداشت. [3]

او با دلى شكسته و صدايى محزون چنين گفت:

وامُحَمَّداه! صَلّى‌ عَلَيْكَ مَليكُ السَّماء، هذا حُسَينٌ مُرَمَّلٌ بِالدِّماءِ، مُقَطَّعُ الْأَعْضاءِ، يا مُحَمَّداه! بَناتُكَ سَبايا وَذُرِّيَّتُكَ مُقَتَّلَة، تَسْفى‌ عَلَيْها ريحُ الصَّبا، هذا حُسَيْنٌ بِالْعَراءِ، مَجْزُورُ الرَّأسِ مِنَ الْقَفا، مَسْلُوبُ الْعِمامَةِ وَالرِّداءِ

؛ اى محمد صلى الله عليه و آله! درود فرشتگان آسمان بر تو باد! اين حسين توست كه در خون غلتيده است و پيكر او پاره پاره شده است. اى محمد صلى الله عليه و آله! دختران تو اسير شده‌اند و فرزندانت كشته گشته‌اند و باد صبا بر پيكرهايشان مى‌وزد. اين حسين توست كه روى خاك افتاده، سرش را از قفا بريده‌اند، عمامه و رداى او را به يغما برده‌اند. [4]

زينب عليها السلام همچنان سخن مى‌گفت و دوست و دشمن مى‌گريستند. [5]


[1]. مقتل الحسين مقرّم، ص 306 و نفس المهموم، ص 201.

[2]. مقتل الحسين مقرّم، ص 307.

[3]. كامل ابن اثير، ج 4، ص 81 و ملهوف (لهوف)، ص 180- 181.

[4]. رجوع شود به: بحار الانوار، ج 45، ص 58؛ انساب الاشراف، ج 3، ص 411؛ مقتل الحسين مقرّم، ص 307 و ملهوف (لهوف)، ص 180- 181.

[5]. كامل ابن اثير، ج 4، ص 81 و مقتل الحسين مقرّم، ص 307 (فَأبَكَتْ كلّ عدوّ وصديق).

نام کتاب : عاشورا ريشه‌ها، انگيزه‌ها، رويدادها، پيامدها نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر    جلد : 1  صفحه : 547
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست