responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : سوگندهاى پر بار قرآن نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر    جلد : 1  صفحه : 414

مى‌خواهند مرحم گذار جراحات و زخمهاى بشريّت باشند، خود سابقه زخمهاى متعدّدى دارند وآشنا به انواع جراحات و مرحمها هستند.

حضرت ابراهيم عليه السلام در محيط زندگى خود تنهاى تنها بود، و موفّق بر جذب افراد كمى شد. دشمنان آن حضرت آن قدر مسلّط بر محيط بودند كه آن حضرت را به جرم دعوت به خداى يكتا در آتش انداختند، و قصد داشتند زنده زنده او را بسوزانند، هر چند مصلحت خداوند در نجات آن حضرت بود و از آتش سالم خارج شد. ولى باز هم او را رها نكرده، و از شهر و ديارش تبعيد نمودند. حضرت آوارگى، در به درى، شكنجه، تهديدهاى دشمن را به جان خريد، و در نهايت به دستور خداوند همسر و فرزند خردسالش را در بيابان بى‌آب و علف و خشكى رها كرد، تا با طى كردن اين مشكلات فراوان شايسته پيامبرى شود، و بتواند آلام بشريّت را درمان كند.

حضرت موسى عليه السلام از بدو تولّد با مشكلات دست و پنجه نرم مى‌كند، و بالاخره بر اثر فشارها و تهديدها و آزار و اذيّتهاى فرعون و فرعونيان به مدين پناه مى‌برد، و عملًا به آنجا تبعيد مى‌گردد. ده سال گوسفندان حضرت شعيب را شبانى مى‌كند، و دراين مدّت دوران سختى را سپرى مى‌نمايد.

حضرت يوسف عليه السلام مورد حسادت و بى‌مهرى برادران قرار مى‌گيرد، و در نتيجه به چاه افكنده مى‌شود، و در پى آن به دست عدّه‌اى رهگذر مى‌افتد، و آنان وى را به عنوان برده‌اى دربازار مصرمى‌فروشند. سپس به دربارعزيزمصرراه مى‌يابد، وتازه‌مشكلاتش با زليخا شروع مى‌شود، و سرانجام به جرم پاكدامنى و عفّت راهى زندان مى‌گردد.

پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله نيز از اين قاعده مستثنى نبود، و در طول دوران زندگى مشكلات متعدّدى را تجربه و با آنها دست و پنجه نرم كرد، تا بتواند مرحم‌گذار خوبى بر دردهاى مردم زجر كشيده باشد.

و شايد بدين جهت باشد كه در برخى از روايات مى‌خوانيم:

«ما بَعَثَ اللَّهُ نَبِيّاً الّا وَ قَدْ رَعَى الْغَنَمَ‌

؛ تمام پيامبران برهه‌اى از عمر خود را به شبانى گذرانده‌اند». [1] شبانى و


[1]. ميزان الحكمة، باب 3777، ح 19536.

نام کتاب : سوگندهاى پر بار قرآن نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر    جلد : 1  صفحه : 414
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست