نام کتاب : سوگندهاى پر بار قرآن نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 410
محدوده شفاعت:
گنهكاران بر دو دستهاند:
1. كسانى كه تمام پلهاى پشت سر خود را خراب كردهاند، اينان مشمول شفاعت
نيستند؛ زيرا شفاعت بايد با اجازه خداوند صورت گيرد، و خداوند حكيم اجازه شفاعت
نسبت به چنين افرادى نمىدهد.
2. آن دسته از آلودگانِ به گناه كه موفّق بر توبه نشده، امّا پلهاى پشت سر
خويش را نيز ويران نكردهاند، اين گروه مستحق شفاعتند.
جهت روشنتر شدن بحث براى هر كدام مثالى مىزنيم:
در صحنه كربلا دو نفر را مىيابيم كه هر يك مصداق يكى از دو گروه بالاست؛ عمر
بن سعد گنهكارى است كه موفّق بر توبه از خطاها و گناهان و اشتباهات خود نشد، ولى
تمام پلهاى پشت سر خود را خراب كرد. او در راه حبّ دنيا و وابستگى به پُست و مقام
و ملك رى، تا آنجا پيشرفت كه گفت:
«مىگويند خداوند بهشت و جهنّمى
آفريده، و انسانها را در جهان آخرت مجازات مىكند. اگر اين مطلب راست باشد پس از
قتل حسين و رسيدن به حكومت و مقام، توبه مىكنم! و اگر دروغ باشد ملك و مقام را از
دست ندادهام!». [1]
چنين انسانى لياقت شفاعت را ندارد، و خداوند به هيچ شفيعى اجازه شفاعت براى او
را نمىدهد.
اما حرّ بن يزيد رياحى هر چند گناه بزرگى چون بستن راه بر امام معصوم را در
كارنامه دارد، ولى تمام پلهاى پشت سر خويش را خراب نكرد. هنگامى كه با سپاه امام
حسين عليه السلام روبهرو شد، و راه را بر امام بست، و امام از اين كار زشت او
عصبانى شد، و به او نفرين كرد:
«ثكلتك امك
؛ مادرت به عزايت بنشيند» خطاب به حضرت عرض كرد: «يابن رسول اللَّه سخن از
مادرم به ميان آوردى، ولى چه كنم كه مادرت دختر رسول خداست و نمىتوانم سخنى
دربارهاش بگويم!» [2] و
كمترين جسارت و