نام کتاب : سوگندهاى پر بار قرآن نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 355
عفو و بخشش پيامبر صلى الله عليه و آله:
آن حضرت در عفو و بخشش سرآمد زمان خويش بود، كه به دو نمونه اشاره مىشود:
الف) عفو همسايه يهودى
حضرت همسايهاى يهودى داشت كه وى را بسيار اذيّت مىكرد، هر روز از پشت بام
خاكستر همراه آتش بر روى سر آن حضرت مىريخت. [1] اين كار در ظاهر به عنوان ريختن زباله و
خاكستر در كوچه، و در حقيقت به منظور ابراز خشم و كينه يهودى نسبت به پيامبر اسلام
صلى الله عليه و آله انجام مىشد، و پيامبر كريمانه از كنار آن مىگذشت. تا اينكه
يك روز خبرى از مرد يهودى نشد، پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله از غيبت آن مرد
سؤال كرد.
گفتند: خوشبختانه بيمار گشته، و بر اثر بيمارى مزاحمتهايش قطع شده است. فرمود:
بايد به عيادتش برويم! به سمت خانهاش حركت كرد. در خانه يهودى را كوبيد.
همسرش به پشت درآمد و سؤال كرد: كيست؟ حضرت فرمود: پيامبر مسلمانان به ديدار و
عيادت همسايه بيمار خود آمده است! زن ماجرا را به شوهرش گفت. مرد يهودى كه بسيار
تعجّب كرده بود، و در مقابل عملى غير قابل پيشبينى قرار گرفته بود، گفت: در را
باز كن تا داخل شوند. پيامبر صلى الله عليه و آله وارد شد، و كنار بستر بيمار
نشست.
و از حال بيمار پرسيد، و به گونهاى برخورد كرد كه گويا هيچ اذيّت و آزارى از
اين مرد يهودى به آن حضرت نرسيده است. مرد يهودى كه از فرط خجالت صورت خويش را
مىپوشانيد و در برخورد با اين اخلاق كريمانه پيامبر اسلام مبهوت شده بود، از آن
حضرت پرسيد: اين نوع برخورد آيا اخلاق شخصى شماست، يا جزء دستورات دينى محسوب مىشود؟
حضرت فرمود: جزء دستورات دينى است، و ما به همه مسلمين سفارش مىكنيم كه چنين
كنند. مرد يهودى با برخورد زيبا و پرجاذبه پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله
مسلمان شد. حقيقتاً كه در وصف چنين انسانى بايد گفت: «وَإِنَّكَ لَعَلَى خُلُقٍ عَظِيمٍ».
[1]. در تفسير نمونه، ج 24، ص 371،
اشاره كوتاهى به اين داستان شده است.
نام کتاب : سوگندهاى پر بار قرآن نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 355