؛ سخاوت و بخشش درختى بهشتى است، كه شاخههاى آن به سمت دنيا آويزان شده، و
سخاوتمندان هر كدام به شاخهاى از درخت سخاوت تمسّك نموده، تا آنها را به سوى بهشت
رهنمون شود!». [1]
روايت مذكور در حقيقت مضمون آيات مورد بحث را به شكل ديگرى بيان كرده، و عاقبت
سخاوتمندان را عاقبتى خير و خوش پيشبينى نموده است.
ب) امام صادق عليه السلام ويژگيهاى متعدّدى براى سخاوت بيان كرده است. توجّه
كنيد:
«السَّخاءُ مِنْ اخْلاقِ الْأَنْبِياءِ
؛ سخاوت از ويژگيهاى اخلاقى پيامبران است».
حضرت ابراهيم عليه السلام بسيار سخاوتمند بود، همانگونه كه پيامبر اسلام صلى
الله عليه و آله چنين بود.
«وَ هُوَ عِمادُ الْايمانِ
؛ ستون ايمان (و پايه اساسى آن) سخاوت است».
«وَ لا يَكُونُ مُؤْمِنٌ إِلّا سَخِيّاً
؛ هيچ مؤمنى نيست، مگر اينكه سخى است».
معناى جمله فوق اين است كه انسان بخيل ايمان درستى ندارند.
«وَ لا يَكُونُ سَخِيّاً الّا ذُو يَقينٍ وَ هِمَّةٍ عالِيَةٍ
؛ سخاوتمند به مرحله يقين و باور قلبى رسيده و داراى همتى والاست». و به تعبير
ديگر هر كسى نمىتواند جود و بخشش كند و متّصف به صفت زيباى سخاوت گردد، مگر اينكه
قبلًا دو صفت زيباى «يقين» و «همّت بلند» را در وجود خويش تقويت نموده باشد.
«لِأَنَّ السَّخاءَ شُعاعُ نُورِ الْيَقينِ
؛ زيرا سخاوت شعاع نور يقين است» و طبيعى است كه تا نورى وجود نداشته باشد،
شعاعى هم وجود نخواهد داشت.
«وَ مَنْ عَرَفَ ما قَصَدَ هانَ عَلَيْهِ ما بَذَلَ
؛ كسى كه بفهمد در سخاوت و بذل و بخشش خود با چه كسى معامله مىكند، سخاوت بر
او آسان مىشود». [2]
حقيقتاً كه اين روايات چه تصوير گويا و جالب و پرجاذبهاى از سخاوت ارائه
[1]. ميزان الحكمه، ج 4، حرف سين، باب
1774، ح 8350.