نام کتاب : دائرة المعارف فقه مقارن نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 2 صفحه : 460
«مالاندوزى» و عبارت است از اموالى
كه از چرخه توليد و مصرف خارج گردد و راكد شود.
اما در لغت، مطابق آنچه در صحاح اللغة آمده:
«الكنز: المال المدفون» و همچنين بنا
به نقل فيروزآبادى در قاموس اللغة كه گفته است: «هو المال المدفون»؛ به اموالى
گفته مىشود كه در زير زمين آن را دفن كنند كه ممكن است اهداف مختلفى براى آن
باشد. اين واژه گاهى از نظر معنا توسعه پيدا مىكند و به هرگونه گردآورى مال، توأم
با ركود و خارج ساختن از چرخه توليد، اطلاق مىشود، همانگونه كه در آيه شريفه «الَّذِينَ يَكْنِزُونَ الذَّهَبَ وَالْفِضَّةَ ...» به اين معنا به كار رفته است و بحث آن خواهد آمد. [1]
راكد گذاشتن اموال افزون بر آنكه از مصاديق «مالاندوزى» و همانند انحصارى
كردن اموال، نوعى عمل ضد ارزشى است، تضييع حقوق عمومى جامعه نيز هست. زيرا در نگاه
دين، مال و سرمايه وسيلهاى براى سامان دادنِ زندگى است، چنانكه در حديث امام
باقر عليه السلام درباره درهم و دينار گذشت كه آن حضرت فرمود:
با اين بينش، اگر اموال كه بايد همانند جريان خون در بدن در تمام شريانهاى
جامعه جارى باشد، در انحصار افرادى خاص قرار گيرد و در صندوقچهها و خزانهها به
صورت «گنج» و «دفينه» درآيد، از مسير طبيعى و خدادادى خود منحرف شده، در خلاف جهت
فلسفه وجودىاش به كار گرفته شده است. بديهى است كه اين عمل نه تنها فايدهاى براى
فرد ندارد كه يك بيمارى اقتصادى است و موجب مىشود اموال از اين طريق از دسترس
نيازمندان خارج شده و مصالح كلى جامعه به خطر بيفتد. همانگونه كه اگر خون در
گوشهاى از رگها راكد شود ممكن است مبدّل به لختهاى گردد و قلب يا مغز را به كلى
از كار بيندازد.
به عبارت روشنتر، مال و سرمايه در نگاه اسلام، وسيله و ابزار زندگى است و
جنبه طريقى دارد و نبايد خود رأساً «هدف» قرار گيرد و موضوعيّت پيدا كند.
امام صادق عليه السلام در حديثى به روشنى به اين نكته اشاره كرده، مىفرمايد:
«إنّما أعطاكم اللَّه هذه الفضول من الأموال لتُوجّهوها حيث وجَّهها اللَّه ولم
يُعطِكموها لتَكنزوها
؛ فزونى اموال كه خداوند به شما داده براى اين است كه در جهتى كه خداوند مقرّر
كرده به كار گيريد نه آنكه آن را به صورت گنجينه در آوريد». [3]
تعبير به «حيث وجّهها اللَّه» در حديث مذكور تأكيدى است بر آنچه قبلًا اشاره
شد كه اموال تنها ابزار و وسيلهاى براى زندگى است نه هدف، ازاينرو، قرآن كريم به
شدت از اين عمل نهى كرده و به مبادرت كنندگان به آن وعده عذاب شديد داده است: « «وَالَّذِينَ يَكْنِزُونَ الذَّهَبَ وَالْفِضَّةَ وَلَا
يُنفِقُونَهَا فِى
[1]. ر. ك: روح المعانى (ج 10، ص 87)؛
صاحب تفسير بحر المحيط (ج 5، ص 34) در ذيل آيه كنز، مىنويسد: «أصل الكنز فى اللغة
الضمّ والجمع ... ثمّ غلب استعماله فى العرف على المدفون من الذهب والفضّة»؛ در
مفردات راغب تحت عنوان واژه كنز مىخوانيم: «الكنز: جعل المال بعضه على بعض
وحفظه».