نام کتاب : دائرة المعارف فقه مقارن نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 2 صفحه : 458
الف. آزادى و رهايى انسان
به يقين تشريع احكام در مسائل مادى و اقتصادى، ريشه در تربيت روح و تهذيب نفس
و تطهير باطن انسان دارد، چنانكه قرآن در موضوع اخذ زكات به اين نكته ظريف اشاره
كرده مىفرمايد:
« «خُذْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ
وَتُزَكِّيهِمْ بِهَا»؛ از اموال آنها صدقهاى (به
عنوان زكات) بگير، تا به آن وسيله آنها را پاك سازى و پرورش دهى». [1]
تعبير به «تُطَهِّرُهُمْ وَتُزَكِّيهِمْ بِهَا» مىرساند كه زكات، انفاقى ساده نيست، بلكه آثار روحى و
روانى دارد و باعث پاك شدن نفس از رذائلى چون دنياپرستى، بخل و امساك است؛ يعنى
آدمى با اين كار بذرهاى فضيلت را در درون جانش مىپاشد و باعث تعالى و تكامل خويش
مىشود.
در حديثى از پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله مىخوانيم:
«أخرج الزكاة من مالك فإنّها طهور يطهّرك اللَّه
؛ زكات را از مالت بيرون كن، زيرا آن پاك كنندهاى است كه خداوند (روح) تو را
به وسيله آن پاك مىكند». [2]
فلسفه تحريم مالاندوزى، درست به همين نكته مهم و حياتى بر مىگردد كه پرهيز
از مالاندوزى باعث رشد معنوى و تعالى روحى روانى انسان شده و موجب رهايى او از
اسارت صفات نكوهيده و زرق و برق دنيا و تجمّلگرايى مىشود.
قرآن در بيان زشتى بخل- يكى از ريشههاى اصلى مال اندوزى- اشاره به اين نكته
ظريف كرده؛ مىگويد: بخل پيش از هر چيز به شخص بخيل آسيب مىرساند و او را از
پيمودن راه تعالى و تكامل باز مىدارد:
«وَمَنْ يَبْخَلْ فَإِنَّمَا يَبْخَلُ عَنْ نَّفْسِهِ».[3]
از اين تعابير به خوبى استفاده مىشود همانگونه كه «مالاندوزى» ريشه در
رذائلى چون بخل، حرص و اسارت در چنگال مواهب مادّى دارد، پرهيز از آن موجب رهايى
انسان از اين رذائل نفسانى مهمّ مىشود.
از پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله مىخوانيم:
«برئ من الشحّ من أدّى الزكاة
؛ كسى كه زكات مالش را بپردازد از بخل رهايى خواهد يافت». [5]
روشن است آدمى تا اسير اين رذائل نفسانى است هرگز نمىتواند قلّههاى سعادت و
تكامل را درنوردد و زندگانى توأم با عزّت و آرامش داشته باشد.
ب. پيشگيرى از فاصله خطرناك طبقاتى
همواره در طول تاريخ دو قطبى شدن جامعه به قشرى مستضعف و فقير و گروهى
سرمايهدار و غنى، موجب شده است جامعه از حالت اعتدال خارج گرديده و مشكلات فراوانى
فرا روى فرد و جامعه قرار گيرد و با ظهور انفجارها و انقلابات اجتماعى، جامعه
گرفتار تنشهاى فوق العاده گردد.