نام کتاب : دائرة المعارف فقه مقارن نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 2 صفحه : 192
هجرت از مكه به سوى مدينه شدند و هرگز نتوانستند امكانات خويش را از مكه به
مدينه منتقل كنند و طبعاً در آنجا گرفتار فقر شديدى شدند. پيامبر اكرم صلى الله
عليه و آله در چنين وضعيتى آنها را دلدارى مىداد و اين فقر را مايه افتخار و شعار
صالحان مىدانست.
همچنين در دورانهاى بعد، جمع كثيرى از ياران اهلبيت عليهم السلام به مضمون
مَثَل معروف
«ألبلاء للولاء»
گرفتار چنين فقر تحميلى مىشدند و اين امر تا عصر و زمان ما در پارهاى از
نقاط ادامه دارد، حديث شريف
«من أحبّنا أهلالبيت فَلْيُعِدَّ للفقر جِلْباباً
؛ هر كس ما اهل بيت را دوست بدارد، بايد لباس فقر را براى خويش آماده كند» [1] نيز اشاره به
همين مطلب در دورانهاى تاريك بنىاميّه و بنىعبّاس دارد.
مسلمانى كه با مراعات دقيق مسائل حلال و حرام- در جامعهاى كه فساد و حرام
خوارى در آن شيوع پيدا كند- دچار تنگدستى و كمبود مالى شود، فقر او نيز از اقسام
فقر تحميلى به شمار مىآيد. طبعاً اين نوع از فقر نيز نه تنها عيب نيست، بلكه مايه
افتخار است؛ ولى بايد كوشش كرد اين فقر در اوّلين فرصت زدوده شود.
4. زندگى فقيرانه زمامداران
براى همگامى با قشرهاى ضعيف جامعه
از انواع فقر ممدوح آن است كه زمامداران اسلامى براى همدردى و همگامى با
قشرهاى نيازمند جامعه، كمتر از مواهب طبيعى بهره گيرند و زندگى زاهدانهاى را
برگزينند.
گفته شده كه حضرت يوسف عليه السلام در سالهاى قحطى به خود گرسنگى مىداد. به
او گفتند:
«أتجوع و أنت على خزائن مصر
؛ با آنكه بيت المال مصر در اختيار توست، به خود گرسنگى مىدهى؟». پاسخ داد:
«أخاف أن أشبع فأنسى الجياع
؛ مىترسم اگر سير باشم، گرسنگان را فراموش كنم». [2]
اميرمؤمنان على عليه السلام نيز در عبارت معروف خود فرمود:
«إنّ اللَّه فرض على ائمّة العدل أن يقدّروا أنفسهم بضعفة الناس كيلا يتبيّغ
بالفقير فقرُه
؛ به يقين خداوند بر پيشوايان عادل واجب فرموده كه خود را با مردم تهيدست
برابر قرار دهند، تا تهيدستى بر نيازمندان سنگينى نكند و آنان را از پاى در
نياورد». [3]
***
نقطه مقابل فقر به معناى معروف آن، غنا به معناى برخوردارى از امكانات
لازم براى زندگى، توأم با رعايت اصول و آلوده نشدن به زندگى اشرافى و انواع گناهان
است كه دامن بسيارى از ثروتمندان را مىگيرد.
غنا به اين معنا پسنديده و مورد ستايش اسلام است و رواياتى كه در مذمت فقر و
ستايش از مال و مانند آن آمده، ناظر به اين مورد است. به ويژه هنگامى كه در مقياس
جامعه و كشور اسلامى در نظر گرفته شود، مفهوم عالىتر و روشنترى پيدا مىكند و
روايات عصر حضرت مهدى- كه بيان شد- ناظر به اين مسئله است.
در سفارش اميرمؤمنان به مالك اشتر نيز به جمع آورى ماليات و عمارت و آبادانى
شهرها سفارش شده است:
«وَلْيَكُنْ نظرك في عمارة الأرض أبلغ من نظرك في استجلاب الخراج، لأنّ ذلك
لايُدرك إلّابالعمارة
؛ بايد انديشهات در آبادسازى زمين از تدبيرت در جمعآورى ماليات بيشتر باشد،
زيرا ماليات جز با آبادكردن زمين به دست نمىآيد». [5]
در واقع غناى جامعه اسلامى سبب سربلندى و عزّت در برابر غيرمسلمانان است و از
سلطه فرهنگى و سياسى آنان بر بلاد اسلامى جلوگيرى مىكند. به يقين چنين غنا و
توانگرى و ثروتى پسنديده و مورد تأكيد اسلام است و حتّى سبب جلب توجه غيرمسلمانان
به جامعه اسلامى و موجب آشنايى با اسلام و در نتيجه پيشرفت مكتب خواهد شد.
گفتار چهارم: پيامدها و آثار ويرانگر فقر در جامعه انسانى
در بحثهاى گذشته به موضوع پيامدهاى فقر اشاراتى شد؛ ولى لازم است جداگانه و
مشروحتر به آن بپردازيم.