نام کتاب : دائرة المعارف فقه مقارن نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 2 صفحه : 165
محروميت از ضروريّات زندگى مانند خوراك و پوشاك و مسكن. درباره اينگونه فقر
در قرآن مجيد آيات زيادى ديده مىشود مانند: «لِلفُقَرَاءِ الَّذِينَ أُحْصِرُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ
لَايَسْتَطِيعُونَ ضَرْباً فِى الْأَرْضِ ...» [1] اين آيه شرح
حال گروهى از مسلمانان نيازمند نخستين را چنين بيان مىكند: نيازمندانى كه (در راه
خدا) به تنگنا دچار شدهاند، از وطن آواره شده و شركت در ميدانهاى جنگ به آنها
اجازه نمىدهد براى تأمين مخارج زندگى دست به كسب و كار بزنند؛ از راه سفرهاى
تجارى نيز نمىتوانند تحصيل سرمايهاى كنند.
در آيات مربوط به مصارف زكات و خمس و انفاقهاى مستحبّى نيز كراراً به اين نوع
فقر در قرآن اشاره شده است.
4. فقر روحى و اخلاقى: از اين فقر، به «فقر النفس» تعبير شده است. [2] انسان چون
آميزهاى از جسم و روح است همانگونه كه جسم او نياز به غذا و ساير نيازمندىها
دارد و كسى كه فاقد آنها باشد مبتلا به فقر مادّى است، روح او نيز به تغذيه مناسب
نياز دارد و كمبود آن براى انسان فقر روحى را به دنبال خواهد داشت. البته اين نوع
فقر شاخههاى متعددى دارد؛ مانند فقر ناشى از طمع و آز، حرص و دنياطلبى، بخل و مانند
آن.
از ميان اين اقسام چهارگانه، قسم اوّل (فقر ذاتى) غير اختيارى است و اعتراف و
اذعان به آن در مقابل خداوند بزرگترين افتخار براى انسان محسوب مىشود و او را به
كرنش در مقابل معبود و خضوع و اطاعت او وا مىدارد، لذا اين فقر فخر بشريت است.
همانگونه كه پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود:
قسم دوم و چهارم، فقر مذموم و بيچاره كننده انسان است. مبارزه با اين دو گونه
فقر بر هر انسانى لازم است و بر هاديان امت، علما و دانشمندان است كه براى رفع اين
گونه امراض و كمبودها از جامعه انسانى واجب تلاش كنند.
نوع سوم (فقر اقتصادى) موضوع مورد بحث در اين مقاله است كه در اصطلاح نيز فقر
در همين معنا به كار مىرود. بحثهاى مربوط به آن در اين نوشتار در پنج گفتار
پىگيرى مىشود:
گفتار اوّل: انواع فقر اقتصادى
گفتار دوم: عوامل و اسباب فقر در جامعه بشرى
گفتار سوم: نكوهش شديد فقر در فرهنگ اسلامى
گفتار چهارم: پيامدها و آثار ويرانگر فقر در جامعه انسانى