نام کتاب : دائرة المعارف فقه مقارن نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 2 صفحه : 120
منسوب به حضرت حق: «وَنَفَخْتُ فِيهِ مِنْ
رُّوحِي» گرديده و فرشتگان، به كرنش در مقابل آن
مأموريت يافتند: «وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَائِكَةِ
إِنِّى خَالِقٌ بَشَراً مِّنْ صَلْصَالٍ مِّنْ حَمَإٍ مَّسْنُونٍ* فَإِذَا
سَوَّيْتُهُ وَنَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُّوحِي فَقَعُوا لَهُ سَاجِدِينَ».[1]
تركيب انسان از جسم و روح سبب شكلگيرى مجموعهاى از گرايشات عقلانى و الهى در
كنار تمايلات نفسانى و غريزى گشته و اين ضرورت را باعث شده كه تمايلات غريزى در
عين حال كه نبايد سركوب شوند زمينه سركشى و طغيان آنها نيز نبايد فراهم شود، بلكه
بايد تعديل شده، زمام آنها به دست عقل و گرايشات عقلانى و ملكوتى داده شود تا به
اين ترتيب سعادت مادى و روحانى و آسايش دنيا و آخرت هر دو فراهم گردد و به بيان
اميرمؤمنان، فرد به فلاح و پيروزى واقعى برسد. [2]
بر خلاف دنياى مادّى امروز كه عقل را خادم نفس و تمايلات غريزى آن مىشمرد و
بر همين اساس به آزادى و رقابت كامل افراد در بخش توليد، توزيع و مصرف قائل است و
هيچ دخالتى را از جانب حكومت بر نمىتابد و به همين سبب، نابسامانىهاى فراوانى را
متحمّل گشته است.
آمارها مىگويند: على رغم ريشه كن شدن بسيارى از بيمارىهاى مهم قديمى و بالا
رفتن حدّ متوسّط عمر انسانى، بيمارىهاى روانى و انواع افسردگىها، گسترش زيادى
پيدا كرده، به گونهاى كه در درون خانههاى مجلّل و زندگىهاى مرفّه، انسانهاى
پژمرده، افسرده، ناراحت و نگران فراوانى را مىيابيم، چنانكه حجم كتابهايى كه
درباره مبارزه با نگرانى و افسردگىها نوشته مىشود روز به روز بيشتر مىگردد و
آمار كسانى كه با داشتن زندگى مرفّه دست به خودكشى مىزنند افزايش چشمگيرى پيدا
كرده است. همه اينها براى آن است كه جهتگيرى اقتصاد در دنياى امروز تنها به سوى
رفاه مادى و لذائذ جسمانى است و سهم روح و روان انسان، به كلّى ناديده گرفته شده
است.
7. مقدّميّت تنعّمات مادّى
در نگاه قرآن و روايات، فعّال اقتصادى بالاتر از توجّه به تنعّم روح در كنار
بهرهمندى جسم، بايد توجه داشته باشد كه دنيا مزرعه و مقدمه آخرت است و ارزش زندگى
دنياى هر انسانى به اين است كه تا چه اندازه از آن براى آخرتش استفاده كند.
قرآن كريم با صراحت مىفرمايد: در نعمتهاى مادّىاى كه خداوند به تو داده دار
آخرت را طلب كن: «وَابْتَغِ فِيمَا آتَاكَ اللَّهُ
الدَّارَ الْآخِرَةَ»[3] و مفسّران در تفسير جمله «وَلَا
تَنسَ نَصِيبَكَ مِنَ الدُّنْيَا» كه در ادامه
اين آيه قرار گرفته، گرچه احتمالات متعددى را ذكر كردهاند؛ ولى آنچه ظاهر آيه است
و روايات اهلبيت آن را تأييد مىكند اين است كه اين جمله تبيين و تفسيرى براى صدر
آيه است و آنگونه كه امام