نام کتاب : دائرة المعارف فقه مقارن نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 2 صفحه : 119
استدراجى است كه به تدريج و گام به گام تو را به سمت عذابى بسيار سخت در همين
دنيا و يا در آخرت به پيش مىراند: هنگامى كه خداى سبحان با وجود گناهانت،
نعمتهايش را پى در پى بر تو فرو مىفرستد پس آن براى تو استدراج است:
«اذا رأيت اللَّه سبحانه يتابع عليك النعم مع المعاصي فهو استدراج لك». [1]
11/ 5. گناه و توبه از آن نيز يكى ديگر از اصول فزونى نعمت و يا از كف رفتن آن
است؛ اين حقيقتى است كه از زبان حضرت نوح در قرآن كريم مىخوانيم: «از پروردگارتان
آمرزش بخواهيد كه او آمرزنده است و بركات خويش را از آسمان بر شما فرو مىبارد و
شما را با اموال و فرزندان مدد مىكند» [2] و اميرمؤمنان در كلامى از نهجالبلاغه به آن اشاره مىكند:
«ايزد تعالى بندگانى را كه مرتكب اعمال ناشايست شوند به كاسته شدن ميوهها و منع
بركات از ايشان و فروبستن خزاين خيرات به روى آنان مىآزمايد تا توبهكنندگان توبه
كنند و گناهكاران از گناه كردن باز ايستند و پند گيرندگان پند گيرند و آن كه
اراده گناه كرد، بازگردد». [3]
12/ 5. ايمان و تقوا نيز به تصريح قرآن كريم يكى از اصول حاكم براى فروفرستادن
بركات اقتصادى است: « «وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ
الْقُرَى آمَنُوا وَاتَّقَوْا لَفَتَحْنَا عَلَيْهِمْ بَرَكَاتٍ مِّنَ السَّمَاءِ
وَالْأَرْضِ»؛ به يقين اگر مردم شهرها و آبادىها ايمان
مىآوردند و تقوا پيشه مىكردند بركاتى از آسمان و زمين بر آنان نازل مىكرديم». [4]
13/ 5. اينكه داد و عدل بركت مىآورد و ظلم نعمتها را دور مىسازد از اصول
ديگرى است كه خداى سبحان آن را بر نظام اقتصادى حاكم كرده است. در بيانى از
اميرمؤمنان مىخوانيم:
«بالعدل تتضاعف البركات
؛ با برقرارى عدالت، بركات و نعمتها فزونى مىيابد» [5] و در بيان ديگرى از آن حضرت آمده است:
14/ 5. آخرين سنّت و اصلى كه به آن اشاره مىشود شكر نعمت و در مقابل آن كفران
نعمت است كه قرآن كريم با صراحت به آن ناطق است: «لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزِيدَنَّكُمْ وَلَئِنْ كَفَرْتُمْ
إِنَّ عَذَابِى لَشَدِيدٌ».[7] شكى نيست كه مقصود از آنها تنها شكر و يا كفران لفظى و
زبانى نيست، بلكه شكر در مقام عمل است كه بهرهبردارى صحيح و خداپسندانه از
نعمتها باشد و كفران عملى كه عبارت است از جارى ساختن سرمايه در مسيرى كه خدا از
آن نهى كرده، از اتمّ مصاديق شكر و كفران است.
6. آرامش روح در كنار بهرهمندى جسم
فعّال اقتصادى بايد توجه داشته باشد كه انسان، تنها جسم نيست تا در فعاليتهاى
اقتصادى تنها به فكر منافع مادى و تهيه اسباب رفاه جسمانى بوده باشد، بلكه در كنار
اين جسم خلق شده از «صَلْصالٍ» و «حَمَأٍ
مَسْنون» (گِل خشكيده گرفته شده از گِل بدبو) روحى در
او دميده شده كه به جهت شرافتش