نام کتاب : دائرة المعارف فقه مقارن نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 408
2. آيات و روايات مربوط به هدفمند بودن احكام شرعى
الف) آيات
آيات زيادى نيز دليل بر برخوردارى همه احكام شرع از حكمت و هدف است، به
گونهاى كه بعضى از دانشمندان اهل سنّت مانند «ابن قيّم» مىگويد:
«القرآن و سنة رسول اللَّه مملوان من تعليل الاحكام بالحِكَم و المصالح ... و
لو كان هذا فى القرآن و السنّة مائة موضع او مائتين لسقناها و لكنّه يزيد على الف
موضوع!؛ قرآن و سنّت مملوّ از تعليل احكام به مصالح و
حكمتهاست ... اگر اين گونه موارد در قرآن و حديث حدود يكصد يا دويست مورد بود، از
آنها مىگذشتيم؛ ولى موارد آن از هزار موضوع تجاوز مىكند (قابل شمارش نيست)». [1]
در هر حال در اينجا به بعضى از آن موارد در لسان آيات اشاره مىشود:
1. « «أَقِمِ الصَّلاةَ لِذِكْرِي»؛ نماز را براى ياد من بپادار». [2]
در اين آيه به يكى از فلسفههاى مهم نماز اشاره شده است و آن اينكه: نماز
انسان را از غفلت و فراموشى نسبت به خداوند نجات مىدهد، و مىدانيم غفلت از خدا
بزرگترين عامل بدبختى بشر است.
2. « «كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيامُ كَما كُتِبَ
عَلَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ»؛ روزه بر شما نوشته (واجب) شده، همان گونه كه بر كسانى كه قبل از شما بودند،
نوشته شد تا پرهيزكار شويد». [4]
در اين آيه، تقوا به عنوان فلسفه تشريع روزه بيان شده است.
3. « «وَ لَكُمْ فِي الْقِصاصِ حَياةٌ يا
أُولِي الْأَلْبابِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ»؛ و براى شما در قصاص حيات و زندگى است اى صاحبان خرد، شايد شما تقوا پيشه
كنيد». [5]
در اين آيه دو چيز فلسفه تشريع قصاص قرار گرفته: نخست اينكه قصاص مايه حيات
بشر و حفظ نفوس است و ديگر اينكه موجب تقوا و پرهيزكارى معنوى مىگردد.
4. « «فَبِظُلْمٍ مِنَ الَّذِينَ هادُوا
حَرَّمْنا عَلَيْهِمْ طَيِّباتٍ أُحِلَّتْ لَهُمْ»؛ به خاطر ظلمى كه از يهود صادر شد بخشى از چيزهاى پاكيزه را كه بر آنها حلال
بود، حرام كرديم». [6]
از اين آيه بدست مىآيد كه گاه ممكن است فلسفه و علّت بعضى از احكام مجازات در
برابر
[1]. مفتاح دار السعادة و منشور ولاية العلم و الارادة، ج 2، ص 374 (در مباحث گذشته به كلام ايشان اشاره شد).
[3]. امام جعفر صادق عليه السلام
فرمود: «أعظم الفساد أن يرضى العبد بالغفلة عن اللَّه و هذا الفساد يتولّد من طول
الأمل و الحرص و الكبر؛ بزرگترين فساد اين است كه انسان به غفلت از خدا راضى شود و
اين فساد از آرزوهاى بلند و حريص بودن بر دنيا و تكبر نشأت مىگيرد». (بحار الأنوار، ج 70، ص
395).