مشركان دنبال مىكند، و بيچارگى آنها را به هنگامى كه در محضر عدل الهى و در پيشگاه حسابرسى او حاضر مىشوند، مجسّم مىسازد.
نخست مىفرمايد: «به خاطر بياوريد روزى را كه همه بندگان را جمع و محشور مىكنيم» «وَ يَوْمَ نَحْشُرُهُمْ جَميعاً».
«سپس به مشركان مىگوئيم: شما و معبودهايتان در جاى خود باشيد تا به حسابتان رسيدگى شود» «ثُمَّ نَقُولُ لِلَّذينَ أَشْرَكُوا مَكانَكُمْ أَنْتُمْ وَ شُرَكائُكُمْ». «1»
جالب اين است كه: در آيه فوق از «بتها» تعبير به «شُرَكائُكُم» شده، يعنى:
«شريكهاى شما»، در حالى كه مشركان بتها را شريك خدا قرار داده بودند، نه شريك خودشان.
اين تعبير، در حقيقت اشاره لطيفى به اين نكته است كه: بتها در واقع شريك خدا نبودند، و اين اوهام و خيالات بتپرستان بود كه اين موقعيت را به آنان بخشيد، يعنى: آنها شريكان انتخابى شما هستند، و اين درست به آن مىماند كه كسى، معلم يا رئيس ناصالحى براى مدرسهاى انتخاب كند، و كارهاى نادرستى از او سرزند، ما به او مىگوئيم: بيا ببين اين معلم تو و اين رئيس تو چه كارى كه نكرده است؟! (در حالى كه نه معلم، و نه رئيسِ او است، بلكه، معلم و رئيسِ مدرسه است، ولى او انتخابشان كرده).
سپس مىافزايد: «ما اين دو گروه (معبودان و عابدان) را از يكديگر جدا مىكنيم» «فَزَيَّلْنا بَيْنَهُمْ».
و از هر كدام جداگانه سؤال مىنمائيم (همان گونه كه در تمام دادگاهها، اين معمول است كه از هر كس جداگانه بازپرسى به عمل مىآيد): «2»