آرى، اين گونه سخنان كه به هر حال در ميان دوست و دشمن پخش مىشد به اضافه آنچه قبلًا از استقامت مردان و زنان مسلمان در «مكّه» ديده بودند، همگى دست به دست هم داد، و وحشت براى دشمنان آفريد.
باد شديدى كه به سوى جبهه دشمن مىوزيد و رگبارى كه بر آنها فرود آمد، و خاطره وحشتناك خواب «عاتِكَه» در «مكّه» و مانند اينها عوامل ديگرى براى وحشت و اضطراب آنها بودند.
سپس فرمانى را كه در ميدان «بدر» به وسيله پيامبر صلى الله عليه و آله به مسلمانان داده بود، به ياد آنها مىآورد، و آن اين بود كه هنگام نبرد با مشركان از ضربههاى غير كارى بپرهيزيد و نيروى خود را در آن صرف نكنيد، بلكه ضربههاى كارى بر پيكر دشمن فرود آريد مىفرمايد: «ضربه بر بالاتر از گردن، بر مغزها و سرهاى آنها فرود آريد» «فَاضْرِبُوا فَوْقَ الأَعْناقِ».
«و دست و پاى آنها را از كار بيندازيد» «وَ اضْرِبُوا مِنْهُمْ كُلَّ بَنانٍ».
«بَنان» جمع «بَنانَة» به معنى سر انگشت دست يا پا و يا خود انگشتان است، و در آيه مورد بحث مىتواند كنايه از دست و پا بوده باشد و يا به معنى اصليش كه انگشتان است؛ زيرا قطع شدن انگشتان و از كار افتادن آنها اگر در دست باشد قدرت حمل سلاح را از انسان مىگيرد، و اگر در پا باشد، قدرت حركت را.
اين احتمال نيز وجود دارد كه اگر دشمن مهاجم پياده باشد، هدف را سر او قرار دهيد و اگر سواره باشد دست و پاى او.
همان طور كه در سابق هم اشاره كرديم بعضى اين جمله را خطاب به فرشتگان مىدانند ولى قرائن نشان مىدهد: مخاطب در اين جمله مسلمانان هستند، و اگر فرشتگان هم مخاطب باشند، ممكن است هدف از ضربه زدن بر