بداريد» «إِذْ يُوحي رَبُّكَ إِلَى الْمَلائِكَةِ أَنِّي مَعَكُمْ فَثَبِّتُوا الَّذينَ آمَنُوا».
و «به زودى در دلهاى كافران ترس و وحشت مىافكنم» «سَأُلْقي في قُلُوبِ الَّذينَ كَفَرُوا الرُّعْبَ».
و اين راستى عجيب بود كه ارتش نيرومند قريش در برابر سپاه كوچك مسلمانان- طبق نقل تواريخ- آن چنان روحيه خود را باخته بود كه جمعى از درگير شدن با مسلمانان بسيار وحشت داشتند.
گاه پيش خود فكر مىكردند اينها افراد عادى نيستند.
بعضى مىگفتند: مرگ را بر شترهاى خويش حمل كرده و از «يثرب» (مدينه) برايتان سوغات آوردهاند.
شك نيست اين رعبافكنى در دل دشمن، كه از عوامل مؤثر پيروزى بود، بدون حساب نبود.
آن پايمردى مسلمانان.
آن نماز جماعت و شعارهاى گرم و داغشان.
آن اظهار وفادارى مؤمنان راستين و سخنانى همچون سخنان «سعد بن معاذ» كه به عنوان نمايندگى از طرف انصار به پيامبر صلى الله عليه و آله عرض كرد:
پدر و مادرم به فدايت باد اى رسول خدا! ما به تو ايمان آوردهايم و به نبوت تو گواهى دادهايم كه هر چه مىگوئى از طرف خدا است.
هر دستورى را مىخواهى بده و از اموال ما هر چه مىخواهى برگير!
به خدا سوگند اگر به ما فرمان دهى كه در اين دريا (اشاره به درياى احمر كه در آن نزديكى بود) فرو رويم، فرو خواهيم رفت، ما آرزو داريم خداوند به ما توفيق دهد خدمتى كنيم كه مايه روشنى چشم تو شود. «1»