طبعاً از زندان آزاد خواهند شد، و مجازات ديگرى نيز در مورد آنها عملى نخواهد گرديد.
آزادى آنها از زندان به خاطر الغاى حكم سابق است، و اما عدم اجراى مجازات جديد درباره آنها به خاطر آن است كه قانون مجازات شامل مواردى كه قبل از آمدن قانون انجام يافته، نمىگردد، و به اين ترتيب قانون آينده هر چه باشد، راهى براى نجات اين زندانيان است، ولى البته اين قانون جديد شامل حال تمام كسانى كه در آينده مرتكب اين عمل مىشوند خواهد بود (دقت كنيد).
و اما اين كه بعضى احتمال دادهاند منظور از جمله «أَوْ يَجْعَلَ اللَّهُ لَهُنَّ سَبيلًا» اين است كه خداوند به وسيله دستور آينده درباره سنگسار كردن اين گونه افراد، راهى براى آزادى آنها گشوده است، درست نيست؛ چرا كه هيچ گاه با تعبير لَهُنَّ سَبيلًا: «راهى به سود آنان» سازگار نمىباشد، چه اين كه اعدام راه نجات نمىباشد.
زيرا مىدانيم قانونى كه بعداً در اسلام براى مرتكبين زناى محصنه، مقرر گرديد، قانون «رَجْم» (سنگسار كردن) بود. (اين قانون در احاديث پيامبر صلى الله عليه و آله به طور مسلّم وارد شده است، اگر چه در قرآن به آن اشارهاى نگرديده است). «1»
از آنچه در بالا گفتيم، روشن مىشود: آيه فوق هرگز نسخ نشده؛ زيرا نسخ در مورد احكامى است كه از آغاز به صورت مطلق گفته شود، نه به صورت موقت و محدود، در حالى كه آيه فوق «حبس ابد» را به عنوان يك حكم محدود و موقت ذكر كرده است.
و اگر مشاهده مىكنيم در پارهاى از روايات تصريح شده، كه آيه فوق به