سرازير گرديد و دشمنان سرسخت كه در ناز و نعمت بودند به خاك سياه نشستند، اين همان چيزى است كه با جمله «مَتاعٌ قَلِيْلٌ» در آيه به آن اشاره شده است.
ديگر اين كه: موفقيتهاى مادى جمعى از افراد بى ايمان بر اثر اين است كه در جمعآورى ثروت هيچ گونه قيد و شرطى براى خود قائل نيستند، و از هر طريقى خواه مشروع، يا نا مشروع، و حتى با مكيدن خون بينوايان براى خود ثروتاندوزى مىكنند، در حالى كه مؤمنان براى رعايت اصول حق و عدالت، محدوديتهائى دارند و بايد هم داشته باشند.
بنابراين، نمىتوان حال اين دو را با هم مقايسه كرد، اينها احساس مسئوليت مىكنند، در حالى كه آنها هيچگونه مسئوليتى براى خود احساس نمىكنند، و از آنجا كه عالم، عالم اختيار و آزادى اراده است، خداوند هر دو دسته را آزاد گذاشته تا سرانجام، هر يك به نتيجه اعمال خود برسند. و اين همان است كه در آيه فوق به آن اشاره شده: «ثُمَّ مَأْواهُمْ جَهَنَّمُ وَ بِئْسَ الْمِهادُ».
***
سرانجام در سومين آيه مورد بحث، پايان كار پرهيزكاران چنين بيان مىگردد و مىفرمايد: «ولى كسانى كه تقواى الهى را پيشه كردند (و براى رسيدن به سرمايههاى مادى موازين حق و عدالت را در نظر گرفتند، و يا به خاطر ايمان به خدا از وطنهاى خود آواره شدند و در محاصره اجتماعى و اقتصادى قرار گرفتند) در برابر اين مشكلات، خداوند باغهائى از بهشت در اختيار آنان مىگذارد كه نهرهاى آب از زير درختان آن جارى است و جاودانه در آن مىمانند» «لكِنِ الَّذينَ اتَّقَوْا رَبَّهُمْ لَهُمْ جَنَّاتٌ تَجْري مِنْ تَحْتِهَا الأَنْهارُ خالِدينَ فيها».