آيا گمان كرديد داخل شدن در عمق آن سعادت معنوى تنها با انتخاب نام مسلمان و يا عقيده بدون عمل ممكن است؟
اگر چنين بود مسأله بسيار ساده بود، ولى هرگز چنين نبوده است و تا اعتقادات واقعى در ميدان عمل پياده نشود كسى بهرهاى از آن سعادتها نخواهد برد، در اينجا است كه بايد صفوف از هم مشخص شود، و مجاهدان و صابران از افراد بى ارزش شناخته شوند.
***
بر اساس آنچه در تاريخ و روايات آمده، بعد از جنگ بدر و شهادت پر افتخار جمعى از مسلمانان، عدهاى در جلسات، مىنشستند و پيوسته آرزوى شهادت مىكردند كه اى كاش! اين افتخار در ميدان بدر نصيب ما نيز شده بود.
مطابق معمول در ميان آنها جمعى صادق بودند و عدهاى متظاهر و دروغگو، و يا در شناسائى خود در اشتباه، اما چيزى طول نكشيد كه جنگ وحشتناك احد پيش آمد، مجاهدان راستين با شهامتِ فوق العاده جنگيدند و شربت شهادت نوشيدند و به آرزوى خود رسيدند.
اما جمعى از دروغگويان هنگامى كه آثار شكست را در ارتش اسلام مشاهده كردند از ترس كشته شدن، فرار كردند، قرآن ضمن يك آيه، آنان را چنين سرزنش مىكند: «شما كسانى بوديد كه آرزوى مرگ و شهادت در راه خدا را در دل مىپرورانديد، سپس آن را با چشم خود ديديد و به آن نگاه مىكرديد» «وَ لَقَدْ كُنْتُمْ تَمَنَّوْنَ الْمَوْتَ مِنْ قَبْلِ أَنْ تَلْقَوْهُ فَقَدْ رَأَيْتُمُوهُ وَ أَنْتُمْ تَنْظُرُونَ».
پس چرا وقتى محبوب خويش را در برابر خود ديديد، فرار كرديد؟
***