نمىآيد».
جمله «فِيْها كُتُبٌ قَيِّمَة» اشاره به اين است كه: در اين صحف آسمانى، مطالبى نوشته شده كه از هر گونه انحراف، اعوجاج و كجى بركنار است. بنابراين، «كتب» به معنى «مكتوبات» است و يا به معنى احكام و مقرراتى كه از ناحيه خداوند تعيين شده است؛ زيرا كتابت به معنى تعيين حكم، نيز آمده، چنان كه مىفرمايد: كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيامُ كَما كُتِبَ عَلَى الَّذينَ مِنْ قَبْلِكُم: «روزه بر شما مقرر شد همان گونه كه بر پيشينيان مقرر گرديد». «1»
و به اين ترتيب، «قيّمة» به معنى صاف و مستقيم، يا محكم و پابرجا، يا ارزشمند و پربها، و يا همه اين مفاهيم در آن جمع است.
اين احتمال نيز داده شده: چون قرآن تمام محتواى كتب پيشين را با اضافات فراوانى در بر دارد، لذا گفته شده: در آن، كتب قيّمه گذشته است.
قابل توجه اين كه: در آيه اول، «اهل كتاب» مقدم بر «مشركان» ذكر شدهاند، و در آيه چهارم، تنها سخن از اهل كتاب است و از مشركان سخنى به ميان نيامده، در حالى كه آيه ناظر به هر دو است.
اين تعبيرات ظاهراً به خاطر آن است كه: اهل كتاب در اين برنامهها اصل و اساس بودند، و مشركان تابع آنها، و يا به خاطر آن است كه: اهل كتاب در خور مذمت بيشترى بودند؛ چرا كه آنها علما و دانشمندان فراوانى داشتند، و از اين نظر در سطحى بالاتر از مشركان قرار گرفته بودند، بنابراين مخالفت آنها زشتتر و ناپسندتر بود و در خور سرزنش فراوان.
***
پس از آن، «اهل كتاب»، و به تبع آنها «مشركان» را مورد ملامت قرار داده،