بعد از ذكر اين دو ركن اساسى، يعنى «آب» و «خاك» به هشت قسمت از روئيدنىها كه از اركان اساسى غذاى انسان يا حيوانات است، اشاره كرده، مىفرمايد: «سپس ما در زمين دانه فراوانى رويانديم» «فَأَنْبَتْنا فِيها حَبّاً».
دانههاى غذائى كه مايه اصلى تغذيه انسان و انواع حيوانات است، دانههائى كه اگر يك سال بر اثر خشكسالى قطع شود، قحطى و گرسنگى تمام جهان را فرا مىگيرد، و انسانها همه در زحمت فرو مىروند.
تعبير به «حَبّاً» به صورت «نكره» در اينجا دليل بر بيان عظمت، و يا تنوع انواع اين دانهها است، و اين كه بعضى آن را تفسير به خصوص «گندم» و «جو» كردهاند، دليلى بر آن نيست؛ چرا كه اين تعبير همه حبوبات را شامل مىشود.
***
و در مرحله بعد، مىافزايد: «همچنين انگور و سبزى بسيار» «وَ عِنَباً وَ قَضْباً».
ذكر «عِنَب» (انگور) از ميان تمام ميوهها به خاطر مواد غذائى و حياتى فراوانى است كه در اين ميوه نهفته شده، و آن را به صورت يك غذاى كامل در آورده است (توجه داشته باشيد «عِنَب» هم به «انگور» گفته مىشود و هم به «درخت انگور» و در آيات قرآن بر هر دو اطلاق شده، ولى در اينجا مناسب همان انگور است).
«قَضْب» (بر وزن جذب) در اصل به معنى سبزىهائى است كه آن را در نوبتهاى مختلف مىچينند، و در اينجا به معنى انواع سبزىهاى خوردنى است، و ذكر آن به دنبال انگور، دليل بر اهميت اين ماده غذائى است كه در علم غذاشناسى امروز، فوق العاده روى آن تكيه مىشود.
گاه كلمه «قَضْب» به معنى قطع كردن و چيدن، و واژه «قضيب» به معنى