از جمله در حديثى از امام صادق عليه السلام مىخوانيم: إِذَا أَرَادَ الإِمَامُ أَنْ يَعْلَمَ شَيْئاً أَعْلَمَهُ اللَّهُ ذَلِكَ: «هنگامى كه امام اراده مىكند چيزى را بداند خدا به او تعليم مىدهد». «1»
اين وجه جمع، بسيارى از مشكلات را در زمينه علم پيامبر صلى الله عليه و آله و امام عليه السلام حل مىكند، از جمله اين كه: چگونه آنها، آب يا غذائى را كه مثلًا مسموم بود مىخوردند، در حالى كه جايز نيست انسان به كارى كه موجب خطر براى او است اقدام كند.
بايد گفت: در اين گونه موارد پيامبر صلى الله عليه و آله يا امام عليه السلام اجازه نداشتهاند اراده كنند تا اسرار غيب بر آنها آشكار گردد.
همچنين گاه مصلحت ايجاب مىكند، پيامبر صلى الله عليه و آله يا امام عليه السلام مطلبى را نداند، يا آزمايشى براى او صورت گيرد كه موجب تكامل او گردد، همان گونه كه در داستان «ليلة المبيت» آمده است كه على عليه السلام در بستر پيغمبر خوابيد، در حالى كه از خود آن حضرت نقل شده است: نمىدانست صبحگاهان كه مشركان قريش به آن بستر حمله مىكنند شهيد خواهد شد، يا جان به سلامت مىبرد؟
در اينجا مصلحت اين بوده: امام عليه السلام از سرانجام اين كار آگاه نگردد، تا آزمون الهى تحقق يابد، و اگر امام عليه السلام مىدانست در بستر پيامبر صلى الله عليه و آله مىخوابد و صبح سالم برمىخيزد چندان افتخارى محسوب نمىشد، و آنچه در آيات قرآن و روايات در اهميت اين ايثارگرى وارد شده است چندان موجه به نظر نمىرسيد.
آرى، مسأله علم ارادى پاسخى است براى تمام اين گونه اشكالات.