بحث به همين معنى است.
منظور اين است كه: هر چه انسان در جهان آفرينش دقت كند، كمترين خلل و ناموزونى در آن نمىبيند.
***
لذا، در آيه بعد، براى تأكيد همين معنى مىافزايد: «بار ديگر ديده خود را باز كن، و دو مرتبه به عالم هستى بنگر، سرانجام چشمانت به سوى تو باز مىگردد در حالى كه خسته و ناتوان شده، و در جستجوى خلل و نقصان در اين عالم بزرگ ناكام مانده است»! «ثُمَّ ارْجِعِ الْبَصَرَ كَرَّتَيْنِ يَنْقَلِبْ إِلَيْكَ الْبَصَرُ خاسِئاً وَ هُوَ حَسِيرٌ».
«كَرَّتَيْن» از ماده «كرّ» (بر وزن شرّ) به معنى توجه و بازگشت به چيزى است، و «كرة» به معنى تكرار و «كَرَّتَيْن» تثنيه آن است، ولى بعضى از مفسران گفتهاند:
منظور از «كَرَّتَيْن» در اينجا معنى تثنيه نيست، بلكه، منظور توجههاى مكرّر، پىدرپى و متعدد است.
بنابراين، حداقل قرآن در اين آيات دستور به مردم مىدهد: سه بار در عالم هستى بنگرند، و اسرار آفرينش را مطالعه كنند، و به يك معنى بارها و بارها دقيق شوند، و هنگامى كه نتوانستند كمترين خلل و نقصانى در اين نظام عجيب بيابند، به آفريننده اين دستگاه و خالق اين جهان و علم و قدرت بىپايان آشناتر شوند.
«خاسِىء» از ماده «خَسْأ» و «خُسُوء» (بر وزن مدح و خشوع) هر گاه، در مورد «چشم» به كار رود، به معنى خسته و ناتوان شدن است، و هر گاه، در مورد «سگ» به كار رود به معنى دور كردن آن است.
«حَسِيرْ» از ماده «حسر» (بر وزن قصر) به معنى برهنه كردن است، و از آنجا كه انسان به هنگام خستگى، تاب و توان خود را از دست مىدهد، و گوئى برهنه