در اصل، آن است كه چيزى را فوق چيز ديگرى قرار دهند.
حال، اگر آسمانهاى هفتگانه را اشاره به كرات هفتگانه منظومه شمسى بدانيم، كه با چشم غير مسلح قابل رؤيتاند، هر كدام فاصله معينى از خورشيد دارند، و هر يك فوق ديگرى است.
و اگر، آنچه را از ستارگان ثوابت و سيار مىبينيم، همه را جزء آسمان اول بشمريم، معلوم مىشود در مراحل بالاتر، عوالم ديگرى است كه يكى برتر از ديگرى قرار دارد.
و به دنبال آن، مىافزايد: «در خلقت خداوند رحمان هيچ نقص و تضاد و عيبى نمىبينى» «ما تَرى فِي خَلْقِ الرَّحْمنِ مِنْ تَفاوُتٍ».
با تمام عظمتى كه عالم هستى دارد، هر چه هست نظم است و استحكام، انسجام، و تركيبات حساب شده، و قوانين دقيق، و اگر بىنظمى در گوشهاى از جهان راه مىيافت، آن را به نابودى مىكشيد.
از نظام عجيب و شگفتانگيزى كه بر يك دانه اتم، و ذرات الكترون و پروتون حاكم است، گرفته، تا نظامات حاكم بر كل منظومه شمسى، و منظومههاى ديگر و كهكشانها، همه در سيطره قوانين دقيقى قرار دارند كه، آنها را در مسير خاصى پيش مىبرند، خلاصه، همه جا قانون است و حساب، و همه جا نظم است و برنامه.
و در پايان آيه، براى تأكيد بيشتر مىفرمايد: «بار ديگر نگاه كن و عالم را با دقت بنگر، آيا هيچ شكاف، خلل و اختلافى در جهان مشاهده مىكنى»؟! «فَارْجِعِ الْبَصَرَ هَلْ تَرى مِنْ فُطُورٍ».
«فُطُور» از ماده «فطر» (بر وزن سطر) به معنى شكافتن از طول است، و به معنى شكستن (مانند افطار روزه) و اختلال و فساد نيز مىآيد، و در آيه مورد