نخست، روى سخن را به پيامبر صلى الله عليه و آله كرده مىفرمايد: «آيا منافقان را نديدى كه پيوسته به برادران كفارشان از اهل كتاب مىگفتند: اگر شما را از وطن بيرون كنند ما هم با شما خواهيم بود، و سخن هيچ كس را درباره شما اطاعت نخواهيم كرد، و اگر هم با شما پيكار شود شما را يارى خواهيم كرد» «أَ لَمْتَرَ إِلَى الَّذِينَ نافَقُوا يَقُولُونَ لِإِخْوانِهِمُ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ لَئِنْ أُخْرِجْتُمْ لَنَخْرُجَنَّ مَعَكُمْ وَ لانُطِيعُ فِيكُمْ أَحَداً أَبَداً وَ إِنْ قُوتِلْتُمْ لَنَنْصُرَنَّكُمْ».
و به اين ترتيب، اين گروه از منافقان به طايفه يهود، سه مطلب را قول دادند كه در همه دروغ مىگفتند: نخست اين كه: اگر شما را از اين سرزمين بيرون رانند ما هم بعد از شما در اينجا نمىمانيم كه جاى خالى شما را ببينيم!
ديگر اين كه، اگر دستورى بر ضد شما صادر شود، از هر كس و هر مقام باشد، نه حالا، هيچ وقت اطاعت نمىكنيم!
سوم اين كه، اگر پاى كارزار به ميان آيد، ما دوش به دوش شما ايستادهايم، و در يارى شما هيچگونه ترديدى به خود راه نمىدهيم!
آرى، اينها قولهائى بود كه منافقان، قبل از اين ماجرا به يهود دادند، ولى حوادث بعد نشان داد كه همه دروغ بود.
و به همين دليل قرآن با صراحت مىگويد: «خداوند شهادت مىدهد كه آنها دروغگويانند» «وَ اللَّهُ يَشْهَدُ إِنَّهُمْ لَكاذِبُونَ».
چه تعبير تكاندهندهاى! كه با انواع تأكيدها همراه است، ذكر خداوند به عنوان شاهد و گواه، و آوردن جمله، به صورت جمله اسميه، و نيز استفاده از «ان» و «لام تأكيد» همه، نشان مىدهد كه «دروغ» و «نفاق» چنان به هم آميخته است كه جدائى در ميان اين دو ممكن نيست، هميشه منافقان دروغگو بودهاند، و غالباً دروغگويان منافقند.
تعبير به «إِخْوانِهِم» (برادرانشان) نشان مىدهد كه رابطه و پيوند بسيار نزديكى ميان «منافقان» و «كفار» است، همان گونه كه در آيات قبل روى رابطه