دور مىزند نيز، همين معنى كاملًا در نخستين آياتش، مشهود است.
در آغاز مىفرمايد: «هنگامى كه واقعه عظيم قيامت بر پا شود» «إِذا وَقَعَتِ الْواقِعَةُ». «1»
***
«هيچ كس نمىتواند آن را انكار كند» «لَيْسَ لِوَقْعَتِها كاذِبَةٌ».
چرا كه حوادث پيش از آن به قدرى عظيم و شديد است كه، آثار آن در تمام ذرات جهان آشكار مىشود.
«واقِعَة» به صورت سربسته، اشاره به مسأله رستاخيز است، و از آنجا كه وقوعش حتمى است، از آن تعبير به «واقعه» شده، و حتى بعضى آن را يكى از نامهاى قيامت شمردهاند.
واژه «كاذِبَة» را در اينجا بعضى به معنى مصدرى گرفتهاند، اشاره به اين كه:
وقوع قيامت آنچنان ظاهر و آشكار خواهد بود كه هيچ گونه جاى تكذيب و گفتگو ندارد، بعضى نيز آن را به معنى ظاهريش كه اسم فاعل است تفسيركردهاند، و گفتهاند: در برابر وقوع رستاخيز، تكذيبكنندهاى وجود نخواهد داشت. «2»
***
به هر حال، رستاخيز نه تنها با دگرگونى كائنات توأم است، بلكه انسانها هم دگرگون مىشوند، همان گونه كه در آيه بعد مىفرمايد: «گروهى را پائين مىآورد و گروهى را بالا مىبرد»! «خافِضَةٌ رافِعَةٌ». «3»